مهر
۳
۱۳۹۲

بعلبک!

بعلبک!Reviewed by مهندس طلبه on Sep 25Rating: 4.5بعلبکگذری بر شهر تاریخی بعلبک واقع در لبنان

وارد حوزه ای کوچک در گوشه ای از شهر بعلبک میشوی،ابتدا نگهبان سوالاتی میکند و بعد از فهمیدن قرار با یکی از مسئولین مدرسه اجازه ورود به حوزه صادر میشود.

وارد حیاط حوزه که میشوی احساس آرامش عجیبی را حس میکنی.گویی از تمام غصه های عالم فارغ شده ای.

لحظاتی چشمانت را میبندی و گویی از شدت لذت روح از بدنت جدا میشود.

به ساعت می نگری و گذر زمان را مشاهده میکنی،از میان فضای سرسبز و زیبای حیاط مدرسه میگذری و وارد ساختمان حوزه میشوی.

با چند طلبه جوان رودررو میشوی و جویای یافتن حجره ی مسئول حوزه میشوی.

یکی از طلبه ها با مهربانی تمام تا دم در حجره راهنماییت میکند.بعد از اجازه وارد حجره میشوی.حجره ای ساده و دلنشین

نگاهی به حجره می اندازی،در گوشه حجره میز طلبگی وجود دارد و روی میز چند کتابی است،چند صندلی هم برای میهمانان در کنار حجره وجود دارد.و پشت صندلی ها پنجره ای که به حیاط مدرسه باز میشود.

در گوشه ای دیگر صدای قُل قُل کردن سماور به گوش میرسد.

حاج اقا سال هاست که از ایران به لبنان هجرت کرده است و در گوشه ای از این شهر ،آرام و به دور از هیاهوی جامعه به تربیت طلاب میپردازد.

آری،سالیانیست مانند پدری مهربان در تمام روز خود را وقف طلاب کرده است.

دقایقی با تو سخن میگوید،با آنکه اولین بار است تو را میبیند ،به گونه ای برخورد میکند که گویا سالهاست تو را میشناسد.

محاسنی بلند و صورتی مهربان.

از سختی کار هیچ گله نمیکند و فقط شکر میگوید،گویی در بهترین کاخ های مجلل میزیید،ولی غافل از اینکه در گوشه حجره ای ساده است.

تو را با سوهان قم پذیرایی میکند و بعد باب صحبت را باز میکند.از حوزه های ایران سوال میکند و از احوالات طلاب جویا میشود.گویا در اینجا هم پیگیر کار طلاب ایرانیست.

در هر لحظه که در کنارش مینشینی تشنه تر میشوی.تشنه برای همنشینی با این پدر مهربان.

لحظه ها به سرعت میگذرند و تو ناراحت از گذران سریع لحظه ها.

از حزب الله برایت میگوید و از تربیت بعضی جوانان حزب اللهی در این مدرسه،زیرا که خوب میدانی هسته اصلی حزب الله در این شهر ،یعنی بعلبک آغاز شده است ،زیرا که جوانان این دیار به دلیری و شجاعت معروفند.

گویا در این لحظات همان حس آرامش دوباره برایت تداعی شده است،آری،دوباره دوست داری چشمانت را ببندی و فارغ از تمام دنیا شوی.

فارغ شوی و دیگر به هیچ چیز فکر نکنی،زیرا که اینجا نیز مأمن الهی است،آری.

و حال میفهمی که دشمنان از سلاح ما نمی هراسند،آنان از همین حجره های ساده میهراسند که سالیانیست به تربیت جوانان حسینی پرداخته است.

إی کاش این لحظات را هیچ گاه پایانی نبود،ولی افسوس که تو نیز باید بار دیگر راهی میدان نبرد شوی،و مهم نیست این نبرد جهاد اکبر باشد یا جهاد اصغر،و فقط مهم آنست که تو نیز حسینی وار باشی زیرا که حسین هزار سال پیش نیامد که برود،آمد که در تمام تاریخ عاشقانش را کربلایی کند و با خود ببرد.

حال إی دل خسته چی میکنی؟میمانی یا با کاروان حسین همراه میشوی؟

پس رحیل إی جوانان خطه سلمان های فارسی،رحیل به سوی جهادی بزرگ که آن را جهاد اکبر نام نهاده اند…

یا علی مددی

—————————————————

سلام به همه رفقا

تک تک نظرات رو دقیق خوندم،ولی هنوز وقت نکردم جواب بدم.ان شاالله همه رو جواب میدم.

حتما اگه گذرتون به کشور لبنان افتاد،خطه بعلبک رو فراموش نکید.(متاسفانه کثیری از ایرانی هایی که توریستی وارد لبنان میشن این طرفا نمیان) شهریه که جوانانش به حزب اللهی معروفند و از اون حزب اللهی های دو آتیشن.هسته اصلی حزب الله لبنان هم از این شهر آغاز شده.

اگه این سمت اومدید مقبر شیث نبی،مسجد رأس الحسین علیه السلام،مقبره سیده خولی (یکی از دختران امام حسین علیه السلام)،سید عباس موسوی(یکی از روسای حزب الله لبنان) رو فراموش نکنید.واقعا حس حماسی تشیع توی این شهر موج میزنه.

در ضمن قلعه واقع در این شهر هم یه جور سمبل براش شده.

دیگه امری نیست

جز التماس دعای فراوان از تک تک دوستان

یا علی مددی

۰۴/۰۷/۹۲

      مطالب مرتبط

درباره نویسنده:

من متولد شهر مقدس تهرانم! پدرم پزشک و مادرم استاد دانشگاه هستند و خودم هم در مقطع کارشناسی رشته کامپیوتر(Computer) گرایش نرم افزار (Software) تحصیل کردم. بعد از اتمام لیسانس به عللی مسیر زندگیم عوض شد و تصمیم گرفتم دانشگاه رها کنم و دیگه ادامه تحصیل ندم و بیام حوزه...

۳۸ دیدگاه + فرستادن دیدگاه

  • گفته بود: “نگا کن بعد این همه زحمت چطوری بهم جواب دادن حتی تو قرعه کشی کربلا اسممو ننوشتن…”

    میدونستم خیلی حرص خورده ..خیلی عرق ریخته…خیلی از زحمتا به عهده خودش بوده..اما جای تشکر بدجور دلشو شکسته بودن…عجیب بود از نظرش

    یادم اومد همون اول کار یکی از دوستان یه خواب خوب براش دیده بود..
    یه هدیه خود “بانو” ی اسمون و زمین برای این کارش بهش داده بود…
    به یاد دوستی که این قضیه رو تعریف می کرد اوردم یعنی اون خوابو یاداوری کردم
    گفتم مهم نیست کسی از مردم یعنی “غیر” متوجه شه کاری انجام داده یا نه!

    یه وقتایی که قراره مزد بیشتری برای کارت بگیری از خودشون! دیگه بقیه در حد و اندازه ای حساب نمیشن که تعریف و تمجیدشون به حساب بیاد یا نه…درسته؟

    درسته..
    خیلی وقتام که سطحت بالاتره خوابی در کار نیست…مثل آ سیداقای قاضی

  • گفته بود: “نگا کن بعد این همه زحمت چطوری بهم جواب دادن حتی تو قرعه کشی کربلا اسممو ننوشتن…”

    میدونستم خیلی حرص خورده ..خیلی عرق ریخته…خیلی از زحمتا به عهده خودش بوده..اما جای تشکر بدجور دلشو شکسته بودن…عجیب بود از نظرش

    یادم اومد همون اول کار یکی از دوستان یه خواب خوب براش دیده بود..
    یه هدیه خود “بانو” ی اسمون و زمین برای این کارش بهش داده بود…
    به یاد دوستی که این قضیه رو تعریف می کرد اوردم یعنی اون خوابو یاداوری کردم
    گفتم مهم نیست کسی از مردم یعنی “غیر” متوجه شه کاری انجام داده یا نه!

    یه وقتایی که قراره مزد بیشتری برای کارت بگیری از خودشون! دیگه بقیه در حد و اندازه ای حساب نمیشن که تعریف و تمجیدشون به حساب بیاد یا نه…درسته؟

    درسته..

  • آقا میای اینور خبر بده دیگه! عه! Mad

    • اخوی دیگه برگشتم ایران
      ان شاالله سفر بعدی …
      یا علی مددی

  • سلام

    سیّد جان یادته آخرین پست و نظرت توی بخش “”بحث شیرین ازدواج “” ؟

    امروز به لطف خدا پس از ۴ سال تلاش در ۲۲سالگی ازدواج کردم و در حال حاضر به امید خدا جوون ترین داماد فامیلمون تو هم نسلی ها هستم.

    و ماجرای این چهار سال تلاش، شباهت به ماجراهایی که سیّد جان تو پست های قبلی گفته بودن داره.

    در ابتدای امر صدها و صدها نیش و کنایه و حرف و ناسزا و …

    ولی ::: گر با همه ای چو بی منی بی همه ای ور بی همه ای چو با منی با همه ای

    که فرمود : الیس الله بکاف عبده ؟!

    و تلاش و توکل و توسل و تعقل.

    فقط میخوام به همه دوستان بگم که بزرگترین سرمایه ای که انسان داره ” امید به خدا ” هست و تمام.

    نا امید نشید و به جنگ با مشکلات و بدعت ها برید و برای خدا قیام کنید، ببینید خدا چجوری شرح صدر و آبرو و پیروزی رو نصیبتون میکنه !!!

    که این قول خدای تعالی هست که مجاهد راه خودش رو هدایت میکنه. الا اگه بپرسید میگم افسوسم اینه که چرا در این راه گاه گاهی درست و حسابی نرفتم و وقت تلف کردم. که اگر قصور های خودم نبود شاید زودتر از اینا هم ازدواج کرده بودم.

    ———————————————————-
    خودم و خانومم هنوز دانشجو هستیم. و “اگر خدا توفیق بده” بنده برنامه دارم در آینده وارد حوزه بشم. برام دعا کنید خدا توفیق طلبه واقعی بودن رو نصیبم کنه.

    برای همتون آرزوی توفیق و سلامتی دارم از خدای منّان.

    التماس دعای زیاد،

    وَمَن یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِکُلِّ شَیْءٍ قَدْرًا

    • سلام
      یادش بخیر مطلب بحث شیرین ازدواج…
      خیلی خوشحال شدم که تونستی زودتر ازدواج کنی.هرچند به نظرم ۲۲ سالگیم خیلی دیره،ولی توی این بازار اشفته ۲۲ سالگیم غنیمته
      فقط ارمان جان به عنوان یه برادر کوچیک کوچیک یه سری توصیه بهت میکنم.
      نگاه کن اولای زندگی مشترک خیلی شیرینه،واسه اکثریت زوج های جوان شیرینه.شیرین بودن اولاش مهم نیست.تو باید بتونی این شیرینی رو ادامه بدی.این هنره
      سعی کن کارایی که الان شروع میکنی رو تا اخر ادامه بدی.سعی کن این شور و هیجان و توکل (توی بحث روزی) رو همیشه توی خودت زنده نگه داری.(مطمئن باش میشه تا آخر عمر این شور و هیجان رو زنده نگه داشت ولی متاسفانه اکثر زوج ها به مرور از دست میدن)
      خیلی مهمه
      یادت باشه ،اگه به همسرت محبت میکنی با این دید محبت کنی که داری به یه محب حضرت زهرا سلام الله علیها محبت میکنی.
      این دیدهای دنیوی رو بریز دور که میگن به همسر محبت کنید تا بتونید کنترلشون کنید !
      به نظرم اگه محبتی هست باید یادت باشه که چون همسرت یه محب ائمه هست باید بهش محبت کنی.نباید از گل بهش ناکتر بگی.چون محبه
      تا میتونید احترام به هم بذارید.صمیمیمت تضادی با احترام نداره.با هم صمیمی باشید ولی قبح را نشکنید.
      خودت گلی،ولی بازم یادت نره که هیچ هدیه ای به زیبایی گل طبیعی نیست.روح رو زنده میکنه
      توی اختلافاتتون همیشه تو پیش قدم بشو و تو معذرت خواهی کن.حتی اگه مقصر نیستی.(بازم یادت باشه که تو برای شخص همسرت پیش قدم نمیشه.تو برای یه محب پیشقدم میشی.اینجوری زندگی لذت بخش میشه)
      راستش میشه کتاب ها نوشت که چجوری زندگی کرد.ولی دیگه باید صحبت رو کوتاه کرد
      یادت باشه عشق دنیوی هم باید با عشق علی و فاطمه امیخته باشه تا زیبا بشه وگرنه عشق دنیوی با یه چشم و ابروی کمونی میاد و با یه چروک صورت میره!
      سعی کنید خاطرات روزای اول زندگیتون رو هم بنویسید.اگه بتونی عکس هم بگیرید خیلی عالی میشه.یعنی خاطره هر روز با یه عکس.(بعدا ارزشش رو میفهمی!)
      بگذریم
      فقط نکته اخر شیرینی ما فراموش نشه!
      یاعلی مددی

      • سلام سیّد جان، گلی از خودته.

        ممنون از نکاتت. یادداشتشون کردم تو یه کاغذ. بازم اگه نکته ای بود همینجا یا به وسیله ایمیل بگو.

        با این که کلی مطالعه داشتم قبلا، ولی الان تو بعضی مواقع واقعا خودم رو بی تجربه می بینم.

        خواستم به دوستان بگم خدا واقعا کمک می کنه. فقط کافیه که بهش ایمان داشت و در حد توان در این راه رفت. خودش کمک میکنه و راه رو نشون میده.

        ===================================
        شیرینی شما هم محفوظه فقط یکمی از هم دوریم.

        دعا کنید ما هم در آینده وارد حوزه بشیم ان شاء الله

        امکان داره واسه عقد رسمی و دفتری بیام قم.

        در هر صورت خیلی دعامون کنید

        التماس دعا

        با آرزوی توفیق و سلامتی برای همه دوستان

        • سلام ارمان جان
          نکات زیاده،و بحث طولانی
          ولی همه رو یهو گفتن شاید خیلی فایده نداشته باشه و فراموش بشه.واسه همین اگه خواستی در آینده که کامل سر خونه زندگیت مستقر شدی مطالب کوچیکی رو بهت میگم.فقط یه حدیث خیلی زیبا هم هست که واست میگم که بخونی و حالش رو ببری و روشن بشی:
          حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام فرمود:
          روزی رسول خدا صلی الله علیه و آله بر ما در منزل وارد شد. فاطمه علیها السلام نزدیک دیگ غذا نشسته بود و من هم برایش عدس تمیز می کردم.
          آن حضرت مرا با لقب ابالحسن می خواندند، عرض کردم: بفرمایید.
          اظهار داشتند:
          « بشنو از من آنچه را که به دستور پروردگارم می گویم!
          هیچ مردی نیست که در کارهای منزل به همسرش کمک کند
          ، مگر اینکه پاداش او به هر تار مویی که بر بدنش روییده باشد، ثواب یک سال عبادتی است که تمام روزهایش را روزه گرفته و تمام شب هایش را به عبادت ایستاده، شب زنده داری کرده باشد. و خداوند به او ثوابی می بخشد که به انبیای صابر خود مثل حضرت داوود و یعقوب و عیسی علیهم السلام بخشیده باشد.
          ای علی! کسی که در کارهای خانه به همسر خود بدون سرکشی و دلتنگی و تکبر خدمت نماید، پروردگار اسمش را در دفتر شهدا ثبت می کند و برایش به هر روز و شبی ثواب هزار شهید و به هر قدمی که بر می دارد به آن مرد ثواب حج و عمره می دهد و به هر قطره ای که از بدنش عرق بیاید یک خانه در بهشت برایش منظور می نماید.
          ای علی! یک ساعت خدمت کردن به همسر در کارهای خانه بهتر از عبادت هزار سال و هزار حج و هزار عمره و بهتر از آزادی هزار بنده در راه خدا و هزار جنگ در راه دین و عیادت از هزار مریض و هزار نماز جمعه و هزار تشییع جنازه و هزار گرسنه ای که برای رضای خداوند رحمان سیر گردد و هزار برهنه را پوشاند و هزار اسب در راه پروردگار دادن و برایش بهتر از هزار دینار به مستمندان صدقه دادن و بهتر از تلاوت تورات و انجیل و زبور و قرآن است و بهتر از آزاد کردن هزار اسیر و بخشیدن هزار شتر به فقراست
          و چنین مرد خدمتکار به همسر از دنیا بیرون نمی رود مگر این که جایگاه خوب خود را در بهشت ببیند.
          ای علی! کسی که روگردانی و تکبر نکند در خدمت به همسرش بدون حساب وارد بهشت می شود.
          ای علی! خدمت به همسر کفاره ( پاک کننده) گناهان کبیره است و خاموش کننده آتش خشم پروردگار جبار و صداق ازدواج با حور العین و این خدمت موجب زیادی خوبی ها و علو مقام است.
          ای علی! خدمتکار همسر نمی شود مگر شخص صدیق و درستکار و یا شهید و یا مردی که خداوند متعال خیر دنیا و آخرت را برایش خواسته باشد»
          بحار ج ۱۳ ص ۱۳۳ چاپ ایران و جامع الاخبار ص ۱۰۲ به نقل از رساله حقوق امام سجاد شرح نراقی
          یا علی مددی

  • سلام اقا سید توصیف بی نظیریبود ادم حس میکرد دقیقا همونجاست وشاهد ماوقع…

    سفرتون خوش .پر بار انشاءالله…

    یکی از دوستان از بحث نحو وکلاس گفتن وباز دل من شدیدا سوخت….دیر شد خیلی دیر…. Big Frown

    حق نگهدار

    • سلام علیکم
      خداروشکر که توصیف براتون مفید بود
      یا علی مددی

  • عالی بود

    یه چندتا عکسی چیزی میذاشتی!

    • تشکر
      راستش نمیشد عکس بگیرم.جو امنیتی بود!
      البته واسه خودم چند تا خصوصی عکس گرفتم ولی نمیشه توی نت بذارم
      یاعلی مددی

  • خوشا آنان که توفیق خدمت نصیبشان شده
    آنان که توفیق بندگی پیدا کرده اند..

  • تو نیز باید بار دیگر راهی میدان نبرد شوی،و مهم نیست این نبرد جهاد اکبر باشد یا جهاد اصغر،و فقط مهم آنست که تو نیز حسینی وار باشی زیرا که حسین هزار سال پیش نیامد که برود،آمد که در تمام تاریخ عاشقانش را کربلایی کند و با خود ببرد.

    حال إی دل خسته چی میکنی؟میمانی یا با کاروان حسین همراه میشوی؟

    پس رحیل إی جوانان خطه سلمان های فارسی،رحیل به سوی جهادی بزرگ که آن را جهاد اکبر نام نهاده اند…

  • سلام.
    یاد سفر چند سال پیشم به لبنان افتادم. اتفاقا با کاروان به شهر بعلبک هم رفتیم و قبر سیده خوله (س)دختر امام حسین(ع) رو هم زیارت کردیم. عجب مرقد مظلومانه ای دارن! Cry
    توی حرم و در مسیر رفت و برگشت هم حزب اللهی های خالص و مخلص لبنانی رو زیارت کردیم. همیشه به شجاعت این جوانان لبنانی قبطه می خورم، شاگردان تربیت شده سید حسن نصرالله. خدا حفظشون کنه. Heart

    • سلام علیکم
      واقعا خداوند حافظ این جوانان دلیر باشد
      یاعلی مددی

  • سلام
    چقدر زیبا بیان کردید. آدم مشتاق دیدار این روحانی بزرگوار میشه…………
    انشاالله خداوند به همه ی خدمتگزاران اسلام توفیق بده Rose Rose Rose

  • سلام علیکم
    شما دوست وبلاگ نویس انتی التقاط هستیید ……………..اگر لطف کنیید ایمیل ایشان را به من بدهیید ظمنا میتوانیید از ایشان اجازه بگیریید ///////////////انتی التقاط((ادمین سایت شهید اوینی ))

    • سلام علیکم
      شماره موبایلشون رو دارم.ولی مدتیه هر چی زنگ میزنم جواب نمیدن!
      یاعلی مددی

  • سلام علیکم
    وبلاگ روتین های طلبه-خیاط با هدف تغییر نگرش مردم نسبت به طلاب ایجاد شده
    اگر مایل بودید در لیست پیوند های تان قرار دهید
    در ضمن وبلاگ شما با عنوان مهندس طلبه لینک شد
    به امید ظهور حضرت حجت که صد البته نزدیک است

  • خوشا لبنان و وضع بی مثالش…!

  • سلام
    شما رفتین زیارت، تقدیر رو عوض نکنید شهید برگردیناا Heh
    دفاع همچنان باقیست…

    • سلام علیکم
      شهادت لیاقت میخوام،ان شاالله که لایق بشیم
      یاعلی مددی

  • ای بابا! چه قدر طولانی شد این سفر شما. هزار تا کار داریم باهات.

  • سلام
    داداش خب چی میشد منم ببری؟
    برگرد بیا منم ببر Cry

    • سلام اخوی
      ان شاالله یه تریپ با هم میریم!
      یاعلی مددی

  • بسم الله الرّحمن الرّحیم
    سلام
    ——————
    مدتیست که اینجا، حال و هوای دیگری دارد… اینجا، همین سایت مهندس طلبه خودمان را می گویم. گفتم سایت خودمان،جسارت نباشد، به هرحال بعد از دو سه سال دنبال کردن مطالب سایت، خیلی خودمان را خودمانی احساس می کنیم…
    بگذریم.
    تیتر “بعبک” را که دیدم، اول از همه یاد کتاب “بدایه النحو” و درس نحو استادمان -مهندس طلبه- افتادم و ذهنم درگیر این موضوع شد که راستی، آیا بعبک مرکب مزجی بود یا اسنادی؟! بعل+بک بود؟! یا … اما مطلب، رنگ و بوی دیگری داشت و مرا بدجور به یاد این چند سطر انداخت که:

    “از لابلای درس و بحث خارج بیرون آمدم و رفتم از قم. از قم که بروی تازه می فهمی قم کجاست؟ حیف که اولین ظلم را به قم آقایان علمایی می کنند که قرار است همیشه بمانند در آنجا و چنان عقد اخوتی بسته اند که مگر به زور حضرت عزرائیل جنازه شان را بیرون ببرند از قم و الا می مانند تا به خیال خود شاگردی کنند مکتب امام صادق(ع) را! اصلا به روی خود نمی آورند که امام صادق(ع) فرموده بخوانید و بروید، نه بخوانید و بار بیندازید و بمانید تا اینکه حضرت ملک الموت دست به کار شود!”
    در پناه خدا

    • سلام علیکم
      یاد کتاب بدایه النحو بخیر.اتفاقا خودم هم رفتم بعلبک یاد تجزیه این کلمه افتادم!بعل+بک!
      شهریه این بعلبک،دیدنیه.ولی بیشتر از اینکه با چشم قابل دیدن باشه باید با دل دید.
      یاعلی مددی

  • هوالحق.سلام علیکم آقا سید .تا دیدم عنوان مطلب بعلبک یاد یه متن ادبی افتادم فکر کنم سفرنامه ای بود از ناصرخسرو که شهر رو وصف کرده بود و از مسجدی که در مرکز شهر قرار داشت گفته بود ولی خداییش تا حالا نمیدونستم که بعلبک محل سکنای خواهران و برادران شیعه ولایی هست .و تمام اون مناطقی که اسمشون رو شنیده بودم تو اون منطقه است.وقتی سفرنامه شما رو میخونم احساس میکنم در تمام لحظات اونجا هستم و با چشم سر دارم میبینمش.این احساس صمیمیت بین شیعیان مصداق واقعی و بیرونی آیه کلام الله مجید است که خداوند میفرمایند :که مومنین با هم برادرند(مضمون آیه)و این حس برادرانه حسی والاست که قابل وصف نیست.ان شاءالله شما هم به سلامتی به ایران اسلامی برگردید.زیارتتون مقبول حق تعالی.ان شاءالله حاجت روا شوید.ما رو هم از دعای خیرتون محروم نفرمایید سپاسگزارم.یا علی Rose

    • سلام علیکم
      تشکر،نظر جامعی بود
      ان شاالله مورد قبول حق واقع بشه.شما هم دوستان سایت رو از دعای خیرتون فراموش نکنید
      یاعلی مددی

فرستادن دیدگاه برای س.م.م

برای افزودن شکلک کلیک کنید

SmileBig SmileGrinLaughFrownBig FrownCryNeutralWinkKissRazzChicCoolAngryReally AngryConfusedQuestionThinkingPainShockYesNoLOLSillyBeautyLashesCuteShyBlushKissedIn LoveDroolGiggleSnickerHeh!SmirkWiltWeepIDKStruggleSide FrownDazedHypnotizedSweatEek!Roll EyesSarcasmDisdainSmugMoney MouthFoot in MouthShut MouthQuietShameBeat UpMeanEvil GrinGrit TeethShoutPissed OffReally PissedMad RazzDrunken RazzSickYawnSleepyDanceClapJumpHandshakeHigh FiveHug LeftHug RightKiss BlowKissingByeGo AwayCall MeOn the PhoneSecretMeetingWavingStopTime OutTalk to the HandLoserLyingDOH!Fingers CrossedWaitingSuspenseTremblePrayWorshipStarvingEatVictoryCurseAlienAngelClownCowboyCyclopsDevilDoctorFemale FighterMale FighterMohawkMusicNerdPartyPirateSkywalkerSnowmanSoldierVampireZombie KillerGhostSkeletonBunnyCatCat 2ChickChickenChicken 2CowCow 2DogDog 2DuckGoatHippoKoalaLionMonkeyMonkey 2MousePandaPigPig 2SheepSheep 2ReindeerSnailTigerTurtleBeerDrinkLiquorCoffeeCakePizzaWatermelonBowlPlateCanFemaleMaleHeartBroken HeartRoseDead RosePeaceYin YangUS FlagMoonStarSunCloudyRainThunderUmbrellaRainbowMusic NoteAirplaneCarIslandAnnouncebrbMailCellPhoneCameraFilmTVClockLampSearchCoinsComputerConsolePresentSoccerCloverPumpkinBombHammerKnifeHandcuffsPillPoopCigarette