اردیبهشت
۵
۱۳۹۳

انتخاب! (۲)

انتخاب! (2)Reviewed by مهندس طلبه on Apr 25Rating: 5.0انتخابحوزه یا دانشگاه.

سوالی دیگه ای که توی این چند ساله خیلی ها بارها و بارها ازم پرسیدن و من بهش فکر کردم و پرس و جو کردم اینه که:

-بین حوزه و رشته های معارفی (مثل الهیات) در دانشگاه کدوم رو انتخاب کنیم؟

البته افرادی که این سوال رو میکنند دو گروه هستند.گروه اول دوستانی که بعد از دیپلم دنبال جواب این سوال هستند و گروه دوم رفقایی که بعد از اتمام کارشناسی دنبال این جواب هستند.البته تب گروه دوم توی بچه های فنی خیلی زیادتر از بچه های انسانی و تجربیه.

خب توی جواب به این سوال نمیشه گفت حوزه بهتره و نمیشه گفت دانشگاه بهتره.چون همشون خوبن .ولی هر کدوم واسه یه گروه خوبن.

جواب این سوال رو به دو بخش تقسیم میکنم.بخش اول باید درباره ماهیت حوزه و دانشگاه حرف زد و در بخش دوم باید به اهداف حوزه و دانشگاه پرداخت.

بخش اول:ماهیت

اگه بخواهم کامل به این بخش بپردازیم به نظرم باید سالها حرف زد.خیلی مطلب مهمیه .ولی خب نه شما حال و حوصله دارید و نه من!

پس به صورت کپسولی به جواب این سوال میپردازم و به جای جواب های فلسفی و خیلی علمی با چند تا مثال ساده جواب این سوال رو میدم.

توی ماهیت یک دانشجویِ خوب، نمازشب خوندن نیست.دروغ نگفتن و مسخره نکردن استاد هم نیست.حتی میشه اصلا نماز نخوند ولی دانشجوی خوبی بود!

ملاک دانشجوی خوب بودن از دید دانشگاه اینه که شما خوب درس بخونی.حالا دیگه مهم نیست که از نظر اخلاقی چطوری هستید.

در حقیقت ملاک دانشجوی خوب بودن از دید دانشگاه صرفا درس شماست.

ولی طلبه چی؟اگه فقط خوب درس بخونه طلبه خوبیه؟ اصلا و ابدا.

درسِ خوب اول راهه نه آخر راه.

به قول ایت الله مجتهدی (که رحمت خدا بر این مردِ خدایی باد)،که مرتب به طلبه ها تذکر میداد و میگفت:اگه میتونید نماز شب خون بشید توی راه طلبگی بیایید.ولی اگه حال و حوصله نمازشب ندارید برید دنبال زندگی بیرون حوزه.که اگه وارد حوزه بشید دنیا و آخرتتون رو خراب کردید(نقل به مضمون)

حاج آقا راست میگفت.چون طلبگی بدون نمازشب مثل بادوم بی مغزه.هیچ ارزشی نداره.بندازیش دور بهتره.

اخلاق خوب هم جزو ذات طلبگیه.یا مثلا احترام به استاد.اونقدر داستان از علمای بزرگ درباره احترام به اساتید شنیدم که گاهی جرأت ندارم بعضی هاش رو توی بعضی از جوهای جامعه بگم ،حتما محکوم میشم!

همه اینها به کنار ،دید جامعه به این دو مقوله کاملا متفاوته.

جامعه از یک طلبه، خوب بودن انتظار داره ولی از یه دانشجو (ولو دانشجوی معارف) هیچ انتظاری نداره،یا اگه انتظاری هم داشته باشه خیلی کمه.

اگه یه طلبه توی خیابون کَلَّش رو بخارونه هزار تا کله برمیگرده و نگاهش میکنه ولی از اون طرف اگه یه دانشجو فلان کار رو هم بکنه هیچ کی نگاهش نمیکنه!

هنوزم که با رفقای قدیمیم بیرون میریم دیدشون و انتظارشون از من دنیایی فرق میکنه.اتفاقا توی همون رفقام کسایی هستند که بعد از اتمام کارشناسی ،تغییر رشته به الهیات دادن،ولی هیچ وقت ندیدم کسی از اونا انتظار خاصی داشته باشند.ولی همه از من این انتظار رو دارن.

از طرف دیگه مسئولیتی که دو طرف دارن.یه طلبه مسئولیت و باری که روی دوشش هست اونقده زیاده که با کوچکترین خطایی مواخذه میشه ولی یه دانشجو ممکنه خطایی هم بکنه ولی به حد یه طلبه مواخذه نشه.

خب این از جواب قسمت اول،که ماهیت یه دانشجوی معارف با ماهیت یه طلبه دنیایی فرق میکنه.پس توی انتخاب باید دقیق بود.خوب ماهیت هر دو رو شناخت، بعد انتخاب کرد.کسی که توانایی طلبه شدن نداره اگه طلبه بشه دنیا و اخرت خودش و دیگران رو خراب کرده.ولی همین ادم اگه دانشجوی معارف بشه شاید بهترین فرد باشه و دنیا و اخرت خودش رو آباد کنه.

از اون طرف هم هست ،کسی که توانایی طلبه شدن رو داره اگه بره دانشجو معارف بشه شاید خراب بشه.شایدم خراب نشه.حتی اگه خراب نشه بازم ضرر کرده،چون میتونسته به کمال بیشتری برسه ولی در حد پایین توقف کرده و این خودش خسران بزرگیه.

پس این از جواب بخش اول(خدا رحم کرد میخواستم کوتاه جواب بدم،اگه میخواستم طولانی جواب بدم چی میشد!)

بخش دوم:اهداف

توی بخش اهداف بیشتر به اهداف دروس میپردازم نه اهداف معنوی.اهداف معنوی هم جای بحث زیاد داره که ازش میگذرم.

هدف دروس حوزه برای آقایان تربیته مجتهد و برای خانم ها تربیت مبلغ (البته بعضی حوزه های خانم ها هم تربیت مجتهده)

ولی رشته های معارفی اهدافشون تربیت مجتهد نیست.فقط در رشته های معارفی دریایی از علم به عمق ده سانت به دانشجو منتقل میکنند بر خلاف حوزه که دریایی به عمق ده ها متر به طلبه منتقل میکنند.(البته بیان این نکته لازمه،که ممکنه یه طلبه خوب درس نخونه و وسط کار طلبگی رو رها کنه و به اعماق علمی که گفتیم دست پیدا نکنه.این اهمیتی نداره چون هدف حوزه برای تدوین این دورس تربیت مجتهد بوده ،ولو عده ای به این هدف دست پیدا نکنند)

خب هدف حوزه از این دروس هدف بالایی هست ولی در مقابل همت زیادی هم میطلبه.ولی درسته هدف دانشگاه پایین تره ولی خب سهل الوصول تر هم هست،راحت ترم میشه بهش دست پیدا کرد.

در حقیقت مزیت بزرگ دانشگاه اینه که شما در زمان مثلا ۴ سالی که وقت میذارید به اطلاعات زیادی از علوم اسلامی دست پیدا میکنید.درسته عمقشون خیلی کمه ولی مزیتش اینه که هم عمر کمی وقت گذاشتید و هم اینکه از همه علوم در حدی سر رشته دارید.

در مقابل ،حوزه هم عیب بزرگش اینه که خیلی باید وقت بذارید.البته زمانی که از لحاظ درسی توی حوزه میذارید چندید برابر دانشگاهه.ولی مزیت حوزه اینه که اگه کسی به اجتهاد دست پیدا کنه به قله علوم اسلامی رسیده و هیچ چیز قابل قیاس با اون نیست.

درباره میزان وقت گذاری توی حوزه و دانشگاه یه مثال کوچیک میزنم.

توی ۶ پایه اول حوزه که ۶ سال طول میکشه طلبه باید روزانه حداقل ۴ تا ۵ ساعت سر کلاس بره.یعنی در کمترین حالت طلبه باید در هفته ۲۴ ساعت سر کلاس بره ،یعنی حدود ۲۴ واحد درسی توی دانشگاه میشه.ولی در مقابل دانشجویان عزیز معمولا هیچ وقت ۲۴ واحد نمیگیرند.عمومشون که نمیتوند (چون معدل بالای ۱۷ ندارند).عموما ۲۰ واحد هم نمیگیرند.پس میزان وقت گذاری خیلی فرق داره.

اینا به کنار یه طلبه باید مباحثه داشته باشه.مطالعه روزانه دروس رو داشته باشه.با یه محاسبه سر انگشتی یه طلبه روزانه حداقل باید ده ساعت کار علمی داشته باشه.ولی یه دانشجو اصلا نیازی به این وقت گذاری نیست.شاید این وقت گذاری توی دانشگاه شبیه افسانه باشه!

نکته بعدی کلاس های درس هست.توی دانشگاه مثلا شما یه درس سه واحدی رو یه روز توی هفته میرید.شایدم نادرا دو روز توی هفته.ولی توی حوزه همه دروس رو باید از شنبه تا ۵شنبه سرکلاسشون برید.هر روز یه ساعت!

مثلا اگه درس صرف دارید ،هر روز یک ساعت باید سر کلاس صرف برید.(۶ساعت توی هفته)

یا یه مثال دیگه درباره خود دروس حوزه بزنم.توی حوزه کتابی به اسم مغنی هست.طلاب این درس رو سال سوم حوزه میخونند.همین کتاب توی دانشگاه (رشته ادبیات عرب) در مقطع دکترا خونده میشه! فکر کنم خودتون میتونید فرق رو مقایسه کنید.

نگاه کنید هم حوزه خوبه هم دانشگاه.ولی باید درست انتخاب کرد.کسی که حال درس نداره و زودی میخواد به نتیجه برسه یا حال درس داره وقت نداره به نظرم اصلا سراغ حوزه نیاد.چون وقت خودش رو تلف کرده.مثلا ۴ سال میاد حوزه و یه درسی میخونه و ول میکنه.این بنده خدا عمرش رو باخته.چون اگه همین عمر رو توی دانشگاه میذاشت میتونست لیسانس معارف رو بگیره و به تمام علوم اسلامی اشرافی بدست بیاره.ولی وقتی اومد حوزه فقط تونسته یه ادبیات عرب و منطق بخونه .یعنی اتلاف عمر کامل.

دروس سه سال اول حوزه فقط ادبیات عرب و منطق هست.علتش هم به هدف برمیگرده:اجتهاد

خب کسی که میخواد برج میلاد بسازه باید یه پِی قوی درسته کنه و سه سال ادبیات عرب بخونه.ولی کسی که میخواد یه خونه دو طبقه بسازه دیوونگیه سه سال ادبیات عرب بخونه.برای یه خونه دو طبقه چند واحد ادبیات عرب زیاد هم هست.

پس هر دو خوبن.هم سه سال ادبیات عرب،و هم چند واحد ادبیات عرب.ولی هرکدوم سرجای خودشون خوبن.برای مجتهدی چند واحد ادبیات عرب خیلی کمه و در حقیقت هیچی نیست.برای دانشجوی الهیات سه سال ادبیات عرب اتلاف عمره.

خلاصه بحث اینکه هرکسی میخواد حسابی وقت بذاره و به قله های معرفتی برسه راهی جز حوزه نیست.ولی اگه کسی نمیخواد حسابی وقت بذاره و عمرش رو وقف درس کنه بهترین گزینه دانشگاست و حوزه جز اتلاف وقت براش هیچی نداره.

این هم از تجربیاتم درباره انتخاب بین حوزه و دانشگاه در رشته های معارفی.

البته این مطلب پیش نیازهایی هم داره.اگه کسی پیش نیازهاش رو نخونده توصیه میکنم حتما این پیش نیازها خونده بشه تا مطلب رو بهتر درک کنه:

ادبیات عرب (۱)

ادبیات عرب (۲)

انتخاب (۱)

التماس دعا

یا علی مددی

—————–

سلام به همه رفقا

اولا بابت تاخیر عذر میخوام.سعی میکنم کم کم مثل سابق همون چهارشنبه ها مطلب بنویسم.

نکته دوم درباره یه طرح تفسیر قرآنیه.قراره برای دوستان به صورت انلاین درس تفسیر قرآنی بذاریم(تابستون!).برای خوندن شرایط شرکت در کلاس ها اینجا کلیک کنید

التماس دعا

یاعلی مددی

مهندس طلبه

۹۳/۰۲/۰۵

      مطالب مرتبط

درباره نویسنده:

من متولد شهر مقدس تهرانم! پدرم پزشک و مادرم استاد دانشگاه هستند و خودم هم در مقطع کارشناسی رشته کامپیوتر(Computer) گرایش نرم افزار (Software) تحصیل کردم. بعد از اتمام لیسانس به عللی مسیر زندگیم عوض شد و تصمیم گرفتم دانشگاه رها کنم و دیگه ادامه تحصیل ندم و بیام حوزه...

۹ دیدگاه + فرستادن دیدگاه

  • سلام
    از عموم افراد وقتی راجع به درسای حوزه می پرسم می گن که سه سال اول منطق و ادبیات عربه بعدش هم اصول و فقه وارد گود می شن و البته همه به بدایه و نهایه هم که به نظرم در پایه ی دو و سه می خوننش اشاره می کنن. ولی وقتی در سایت تبیان لیست دروس متداول سال های مختلف حوزه رو دیدم، علاوه بر هدایه و صمدیه و الفیه و معنی و جواهر البلاغه و منطق و… به عناوینی مثل احکام ۱و۲، تاریخ ۱ تا ۶، اصول عقاید ۱ تا ۶ و… برخوردم. بالاخره دقیقا چه درسایی رو تو حوزه می خونن؟

  • سلام .امیدوارم مهندس طلبه تمام این پست رو تا آخر بخونه!
    داشتم تو اینترنت کلمه “مهندس” رو سرچ میکردم ببینم به غیر از این سایتایی که تا حالا میشناسم سایت درسی به درد بخور دیگه ای میتونم پیدا کنم که یهو دیدم نوشته”مهندس طلبه”…
    بدون ذره ای شک و با کمال ناباوری و شوق زدم که سایتش باز شه…
    آخه احساس میکردم همدرد خودمه…وقتی باز شد و مطلباشو یکی پس از دیگری آوردمو خوندم …
    غصه ام گرفت… خیلی…آخه توقع داشتم یه چیزی بگه که حرف دل تنهای من باشه …ولی …نبود…
    چیزایه به درد بخور داشت ولی من یه چیز دیگه میخوام….
    حالا برم سر اصل قضیه… با یه امیدی دارم مینویسم ..خدایا امیدمو نا امید نکن…
    به نام خدا
    من یک دانشجوی دختر رشته مهندسی کامپیوتر گرایش نرم افزار از یکی از دانشگاههای نسبتا خوب کشور …بعد تحولاتی که تو زندگیم در دوران دبیرستان رخ داد و مسیر زندگیم به کلی عوض شد…
    میخواستم تو راه خدا قدم بردارم …وقتی دانشگاه رشته مهندسی کامپیوتر قبول شدم…خیلی پرس و جو کردم که آیا این رشته من به درد کشور واین وضعیتی که از نظرهای مختلف به خصوص فرهنگی داره میخوره یا نه…جالب اینجاس که آدم مذهبی پیدا نمیکردم (حالا بماند که نه فقط تو دانشگاه بلکه قبلش تو شهر هم آدم مذهبی ای که منو بفهمه پیدا نکردم البته…)وبعدشم که چند تا مذهبی دیدم اینقدر براشون جالب بود که من با این دید به دانشگاه اومدم…خلاصه سرتونو درد نیارم هیچکی منو نفهمید…ولی با این حال نهایت استفاده از امکانات موجود رو کردم و بالاخره تصمیم گرفتم همون رشته بمونم(آخه من سایر رشته های ریاضی رو هم آورده بودم و یک سال اول دانشگاه درمورد تغییر رشته به علوم انسانی و حوزه و…تحقیق کردم ولی کسی نبود منو درست راهنمایی کنه…)
    حالا که سایت شما رو دیدم گفتم بیام حرفامو یه جا که شاید بفهمنشون بزنم امیدمم فقط به خداس چون هر وقت امیدم به بنده هاش بوده به در بسته خوردم …دیگه خسته شدم…
    الان ترم ۶ هستم وتا ۳ ترم دیگه درسم تموم میشه و نمیدونم با این آتش درونیم که تو این محیطای ناسالم داره سرد میشه چیکار کنم خیری هم ندیدم هر چی اومدم کنار درسم کار فرهنگی کنم نشد کسی همراهی نمیکنه…ببخشید دیگه وقت نیست بیشتر توضیح بدم…لطفا راهنماییم کنین و از راهی که رفتین برام بگین.
    با تشکر

    • با سلام.بنده هم تقریبا همچین مسایلی برام بود. اما به لطف خدا که رحمتش رو بیش از لیاقتم نصیبم کرد(مثل همیشه) تصمیم گرفتم از تحصیلات تکمیلی دانشگاه خداحافظی کنم و راهی تحصیل دروس دینی بشم. یکی از دوستان عزیزم (که بزرگتر از من هست ولی دوست هم هست) بهم می گفت این علایق تو همه نیست، یادآوری می کرد که گاهی نفحاتی می آد و باید قدرشون رو دونست و … .
      به نظرم مهمترین راهکار خود آدمه که پیش خودش به این نتیجه برسه که کجا بیشتر نیازه، کجا حق نعمت های خدا رو میشه بیشتر به جا آورد(البته من امیدوارم که این طوری بشم). و مهمترین نکته هم اینه که خدا کمک می کنه(برای من که الآن اینها رو می نویسم یادآوری همه مشکلاتی که یکی پس از دیگری به خیری گذشته تا به اینجا برسم،مایه تذکر و عبرت هست)

    • من هم دقیقاً احساس و تقریباً شرایط شما رو دارم با این تفاوت که سوم ریاضی هستم.
      منم همش موندم بین اینکه جامعه یه مهندس متعهد میخواد یا یک مبلغ.
      شما که دانشگاه رفتید، نظرتون چیه؟
      اگه به گذشته برمیگشتید باز دانشگاه میرفتید؟

  • عالییییییی بود.

  • سلام
    خیلی زیبا نوشته اید مخصوصا قسمت ماهیت رو… عالی بود
    ممنون
    خدا یارتان

  • سلام
    ۱-تو اون مصاحبه ای که ازشبکه استانی قم گذاشته بودین “درموردفارغ التحصیلان دانشگاهی که توحوزه ادامه تحصیل دادن”تویه قسمتش که اون حاج اقاتعدادتحصیل کنندگان درمقاطع مختلف رومیگفت اخرشم اشاره کردندکه یه تعدادی هم هستندکه دانشجواندوهمزمان دارن حوزه ودانشگاه رومیخونن میخواستم بپرسم که چجوری میشه که همزمان خوند؟چون من یه باررفتم ثبت نام کردم براحوزه موقع مصاحبه که فهمیدن دانشجوهستم گفتن تحصیل همزمان نمیشه وبایدازدانشگاه انصراف بدی

    ۲-مادرمن خیلی مخالف تحصیل توحوزه هست چجوری راضیش کنم؟میشه راهنمایی بفرمایید
    اصلاخانواده خودشماچجوری راضی شدن که برین حوزه؟؟؟مخالفت نمیکردن؟؟؟

  • سلام

    عالی بود

    والسلام

  • سلام داداش
    یه نکته بگم در مورد اون قسمت مطلبت که مثال سر خاروندن رو فرمودی
    اتفاقا الان بین داداشای روحانی خیلی باب شده که کارایی رو بکنن که جامعه انتظارشو نداره ازشون تا یه تابوشکنی بشه
    به نظر من که کار خوبیه

فرستادن دیدگاه برای دوراهی

برای افزودن شکلک کلیک کنید

SmileBig SmileGrinLaughFrownBig FrownCryNeutralWinkKissRazzChicCoolAngryReally AngryConfusedQuestionThinkingPainShockYesNoLOLSillyBeautyLashesCuteShyBlushKissedIn LoveDroolGiggleSnickerHeh!SmirkWiltWeepIDKStruggleSide FrownDazedHypnotizedSweatEek!Roll EyesSarcasmDisdainSmugMoney MouthFoot in MouthShut MouthQuietShameBeat UpMeanEvil GrinGrit TeethShoutPissed OffReally PissedMad RazzDrunken RazzSickYawnSleepyDanceClapJumpHandshakeHigh FiveHug LeftHug RightKiss BlowKissingByeGo AwayCall MeOn the PhoneSecretMeetingWavingStopTime OutTalk to the HandLoserLyingDOH!Fingers CrossedWaitingSuspenseTremblePrayWorshipStarvingEatVictoryCurseAlienAngelClownCowboyCyclopsDevilDoctorFemale FighterMale FighterMohawkMusicNerdPartyPirateSkywalkerSnowmanSoldierVampireZombie KillerGhostSkeletonBunnyCatCat 2ChickChickenChicken 2CowCow 2DogDog 2DuckGoatHippoKoalaLionMonkeyMonkey 2MousePandaPigPig 2SheepSheep 2ReindeerSnailTigerTurtleBeerDrinkLiquorCoffeeCakePizzaWatermelonBowlPlateCanFemaleMaleHeartBroken HeartRoseDead RosePeaceYin YangUS FlagMoonStarSunCloudyRainThunderUmbrellaRainbowMusic NoteAirplaneCarIslandAnnouncebrbMailCellPhoneCameraFilmTVClockLampSearchCoinsComputerConsolePresentSoccerCloverPumpkinBombHammerKnifeHandcuffsPillPoopCigarette