فروردین
۲۶
۱۳۹۴

اهل کاشانم….

اهل کاشانم....Reviewed by امیر خندان on Apr 15Rating: 4.5این نوشته یک بیوگرافی مختصر از امیر خندان است.این یک بیوگرافی مختصر از "امیر خندان" یکی از نویسنده های سایت"مهندس طلبه" می باشد که برای آشنایی بیشتر کاربران با این مطلب بر روی سایت قرار داده شده است. عنوان مطلب تلمیح و اشاره ای است به شعر "سهراب سپهری" که در شعر "اهل کاشانم"آورده است.

اهل کاشانم…

فارغ التحصیل کارشناسی جامعه شناسی یا همون سوسیولوژی(sociology)

۴ سال نظریات “مخلوقات”رو خوندم و حالا به دنبال نظریات”خالق”

اهل کاشانم…

فارغ التحصیل کارشناسی جامعه شناسی یا همون سوسیولوژی(sociology)

۴ سال نظریات “مخلوقات”رو خوندم و حالا به دنبال نظریات”خالق”

امیر خندان.فرزند حسن.به شماره شناسنامه ای که اون شماره همون کد ملّیم هست.یک ملّیت ایرانی -اسلامی.

متاسفانه هنوز مجرد.از بچه های دهه هفتاد.

۴ سالی تو دانشگاه شاهد تهران درس خوندم،اون هم یه رشته پرسر و… به اسم “جامعه شناسی”.

۴سال سوییت نشین خوابگاه دانشجویی و حالا حجره نشین حوزه علمیه.

تا چند ماه پیش شاگرد استاد مکتب فرانفورت و بوردیو ومارکس و حالا شاگرد مکتب و مرام امام صادق(علیه السلام)و سرباز امام زمان(عج الله تعالی فرجه الشریف)إنشاالله

البته برا این که از آقا مهندس عقب نیافتم بگم که به رشته ما”فیزیک اجتماعی “هم میگفتن .پس یه جورایی من هم مهندسی می خوندم.مهندسی اجتماعی!

رفقای با صفای دانشگاه یکی از بهترین مشوّقانم برای اومدن به حوزه بودن.البته که بعضی هاشون هم پیش قدم این راه خیر شدند و فقط دور گود نایستادند و بگن…

درگیر شدن با مباحث اجتماعی و طرح مساله علوم انسانی اسلامی و جنبش نرم افزاری من رو تو مسیر ثبت نام حوزه قرار داد.الان بیش از ۶ ماه هست که طلبه مدرسه معصومیه (سلام الله علیها)هستم.

قراره از این به بعد گاه گاهی،یه مطلبکی هم بنویسم.در حد وسع فکری و توانایی خودم،در باب مسائل مربوط به طلبگی و گاهی هم“خارج از گود”

انشالله که مورد پسند مخاطبین واقع بشه

اگه کمی مبهم نوشتم اطلاعات بیشتررو از اینجا بخونید.

شرح آشنایی من ومهندس طلبه هم باشه برا مطلب بعدی

محتاج دعا-امیر خندان

      مطالب مرتبط

درباره نویسنده: امیر خندان

اهل کاشانم… فارغ التحصیل کارشناسی جامعه شناسی یا همون سوسیولوژی sociology.چهار سال نظریات “مخلوقات”رو خوندم و حالا به دنبال نظریات”خالق”

۵۳ دیدگاه + فرستادن دیدگاه

  • سلام وقتتون بخیر
    من دانشجو رشته آی تی هستم میخوام بعد دانشگام حوزه قم برم متولد ۶۸هستم آیا قم حوزه ای هست که بتونم بیام منو بپذیرن
    خیلی مشتاقم تو قم کنار حضرت معصومه س درس طلبگی رو تمام کنم
    از اول مشتاق بودم قسمتم نشد برم اما الان میخوام بیتم حتما

    • سلام
      با عرض پوزش…
      کاملا از اوضاع حوزه خواهران بی اطلاع هستم.
      شاید در مطلب های مهندس طلبه سوالتان را مطرح کنید و ایشان جوابی داشته باشند.

    • سلام.وقتتون به خیر،تااونجایی که من اطلاع دارم اگه میخواید طلبه ی حضوری باشید برای جامعه الزهرا باید یا ساکن قم باشیدک شرایط سنی خاصی داره وفکر میکنم برای متولدین۷۰به بعدباشه واگر ساکن قم نیستید باید متولد۷۶به بعد باشید البته این برای سال دیگه هستش چون ثبت نام وازمون امسال جامعه الزهرا تموم شد واگر بخواید مدرسه های دیگه روثبت نام کنید فکر میکنم باید ساکن قم باشید چون تااونجایی که من شنیدم فکر میکنم خوابگاه نمیدن…ولی اگه خیلی علاقه دارید حتما بیشتر پرس وجوکنید وخیلی هم به خدا توکل کنید،إن شاءالله به نتیجه میرسید…التماس دعا…یاعلی

  • منم اهل کاشانم….

    • سلام
      کاش یه نشونی وبلاگ یا سایت می دادید و میگفتید دانشجو هستید و یا طلبه!

  • سلام
    من یه سوال فنی داشتم! که شاید شما که جامعه شناسی خوندید و رفتید حوزه بهتر بتونید راهنمایی کنید.
    من حوزه رو خیلی دوست دارم. اما متاسفانه توفیق حوزه رفتن رو نداشتم تا حالا! خدا نمی خواد ما طلبه بشیم دیگه… که خب حق داره!! من ۴ بار تلاش برای رفتن به حوزه جامعه الزهرا داشتم! که خب سه بارش به شکست منتهی شده و بار چهارم هم فردا نتیجه اش میاد! تا خدا چی بخواد… البته این بار طلبگی نصفه نیمه! یعنی غیرحضوری!
    از اون طرف من قبلا کامپیوتر خوندم و الان تصمیم به علوم اجتماعی خوندن گرفتم. فکر می کنم علوم اجتماعی شبیه اون چیزی هست که دنبالشم. البته مطمئن نیستم! که علاقه ای صحیح و حقیقی هست و استعدادی هم پشتش هست یا نه؟!
    می خواستم یه راهنمایی کنید که چه جوری بفهمم به درد رشته علوم اجتماعی می خورم؟! و کلا فضای رشته علوم اجتماعی چه جوریاست؟!
    و اینکه در صورتیکه بر فرض بعید حوزه غیر حضوری قبول شدم، ترکیب علوم اجتماعی دانشگاه و طلبگی غیر حضوری، ترکیب خوبیه؟!
    و بعد هم اگر طبق عادت معهود باز هم از در حوزه رد شدم، بهتره وارد رشته الهیات دانشگاه بشم، یا همون علوم اجتماعی رو شروع کنم؟!
    ممنون میشم یه راهنمایی کوچیک بکنید. البته هر چه زودتر بهتر! چون فردا موعد آخر انتخاب رشته کنکور هم هست.

    • سلام
      اول ارجاعتون میدم به دو مطلبی که درباره هدف نوشتم.اول کامل بخونید و برخی نظرات رو که سوال مشابه شما داشتند و پاسخ دادم.
      تا هدفتون مشخص نباشه،و ویژگی های یک هدف خوب رو نداشته باشه،سردر گمی ثمر طبیعی این امر برای هر کسی خواهد بود.
      انشاالله در مورد حوزه هر چه که خیر است اتفاق بیافته!
      اما در مورد انتخاب رشته،اصلا اینجوری مقدور نیست که جواب بدم. و بنده هم برام مقدور نیست.
      اول باید هدف مشخص بشه،بعد روحیات و ظرفیت های فرد مشخص بشه،بعد تصورش از رشته،واقعیات رشته و…و…. .هفته گذشته برای یه مشورت برا این رشته با یکی از رفقام حدود ۳ ساعت(البته غیر پیوسته)حرف زدم.
      ولی به طور کلی رشته ای هست که نظریات یه مشت دانشمند از جمله چندین ملحد هست که اساتید سعی میکنند به اسم علمی بودن به خورد دانشجو بدند.البته موارد خوبی از جمله بحث روش تحقیق رو هم داره و…
      در مورد ترکیب هم باید بگه به مطلب هدف من رجوع کنید و بحث التقاط رو درک کنید.
      الهیات دانشگاه هم اصلا شباهتی به حوزه نداره!البته تا اون جایی که میدونم و پرسیدم!
      نه در سرفصل درسی و نه در هدف و دغدغه!

      • سلام
        ممنون از توجه تون. خوندم.
        جدیدا انقدر در مورد “استعداد” و “هدف” تحقیق می کنم و می خونم، دچار وسواس فکری شدم!
        همش می گم نکنه من بالواقع توی فلان مورد استعداد ندارم؟ نکنه فلان هدف، هدف خوبی نباشه؟ نکنه… !
        یه رویای نوجوونی من داشتم، که توی اکثر نوجوان ها هم بود و هست و خواهد بود. اون هم اینکه: می خواستم دنیا رو تغییر بدم!
        حالا بزرگتر که شدم یه جورایی شده برام هدف! می خوام خودم، ملت و دنیا رو نجات بدم! البته نجات که نمیشه داد، اما میشه سعی کرد. مگه نه؟!
        و به نظرم این نجات جز با خدا ممکن نیست. جز با اسلام ناب محمدی (ص) محقق نمیشه.
        البته که یه زمانی می گفتم تا امام زمان نیاد، هیچی درست نمیشه! اما بعد به این رسیدم که تا “سعی نکنیم” همه چیز رو درست کنیم، امام زمان هم نمیاد!
        الان از ریاضی-فیزیک خوندن و فنی مهندسی خوندن پشیمون هستم. و فهمیدم اینها حداقل برای من، راه نبوده! به همین خاطر تصمیم گرفتم برم حوزه و اسلام رو از بهترین راه ممکن بشناسم و اول خودم مسلمون بشم و بعد از راه تبلیغ، این راه حل نجات بشریت و این سبک زندگی اسلامی رو به بقیه هم انتقال بدم. تا اول خودم، بعد مردم و بعد جامعه به سعادت برسیم. اما توفیق حوزه رفتن دست نداد.
        حالا می دونم که از طریق علوم انسانی می تونم مفید تر باشم. و علوم انسانی مهمتر و مفیدتر هست. علاقه من هم علوم دینی و علوم اجتماعی و علوم تربیتی هست.
        البته ابدا نمی خوام بگم که علوم فنی-مهندسی یا دیگر علوم مهم نیست. نه. بلکه گفتم علوم انسانی مهمتر است!
        و نمی خوام بگم وارد شدن به علوم فنی-مهندسی و دیگر علوم واجب نیست؛ بلکه می خوام بگم وارد شدن به علوم انسانی واجبتر است!
        چرا اینها رو می گم؟ مثلا فرض کنیم من به عنوان یه مهندس کامپیوتر وارد دنیا نشم و در این زمینه ها فعالیتی نکنم. اما مطمئنا اون ور دنیا یه فرنگی بی خدا پیدا میشه که پیشرفته ترین تکنولوژی های هوشمند دنیا رو طراحی کنه و وارد بازار کنه! اما آیا ممکنه که اون فرنگی بی خدا به فکر تدوین و اجرای سبک زندگی اسلامی در همه ابعاد فردی و اجتماعی بیفته؟ مسلما خیر.
        البته ما باید به جایی برسیم که خودمون پیشرفته ترین تکنولوژی های هوشمند دنیا رو طراحی و تولید کنیم. اما به نظرم مردمی که به ایمان و اسلام در همه ابعاد مجهز هستند، به خودباوری و لزوم آبادانی دنیا ناشی از ایمان و اسلام رسیدند، بیشتر از دیگران و بهتر از دیگران می تونند به این اهداف برسند. و صنعت و علم تولید شده توسط این اشخاص، به صلاح و سعادت دنیا و آخرت بیشتر از صنعت و علم تولید شده توسط اشخاصی با دیگر عقاید منتهی خواهد شد.
        نتایج حوزه اومد و غیرحضوری جامعه الزهرا قبول شدم. البته طلبگی غیر حضوری از خیلی لحاظ به پای طلبگی توی حوزه و پای درس استاد نمیرسه. اما به نظرم همین هم غنیمت است و بهتر از مطالعات آزاد اسلامی بدون نظم و ترتیب و منبع خاص است.
        اینکه من وارد علوم انسانی دانشگاهی بشم و ضمن شناخت این علوم و نظریات دانشمند غیر اسلامی این علوم، به دغدغه و تفکر و علوم اسلامی هم مجهز بشم، به نظرم به همون مطالبه رهبری و هدف شخصی برای بومی سازی و اسلامی سازی علوم انسانی و به کار گیری این علوم در جامعه برای رسیدن به سعادت، کمک خواهد کرد.
        اون بحث ترکیب که پرسیدم ترکیب خوبی هست؟ از همین منظر بود.
        و البته نمی دونم به درد علوم اجتماعی می خورم یا نه؟ و چه اشخاصی به درد این علوم می خورند؟! چه جوری بفهمم؟!

        • قبل از رشته باز میگم هدف.
          درباره علوم اجتماعی:افرادی میطلبه که قدرت بحث و یا علاقه به اون رو داشته باشند چون بر سر مسائل اجتماعی چالشی در این رشته بحث میشه.از یه قتل تو فلان شهر تا فلان اتفاق.پس هر جلسه درسی فرد باید اماده بحث روز باشه.
          از طرف دیگه باید ظرفیت و توانایی یا بگم صبر لازم برای شنیدن حرف مخالف رو داشته باشه تا بتونه سر کلاس حضور پیدا کنه.اگه صبر نداشته باشه یا محکوم به بی قانونی میشه و یا منزوی.
          وقتی استاد داره یک سری نظریات مادی که انسان رو حیوان انگارانه بررسی کردند مطرح میکنه،باید حداقل تحمل شنیدن رو داشت.
          از طرف دیگه باید دو دستی دینش رو بچسبه.چون برخی اساتید نامحترم در این رشته آنچنان ماهرانه و غیرمستقیم ریشه برخی اصول رو میزنن که فرد متوجه نمیشه.مثلا توسل،رزاق بودن خدا،و….
          تو نظرات نوشتم که یه بار چجوری استاد التقاط رو تدریس کرد و همه رفقا و من انچنان مبهوت شدیم که هیچی نگفتیم.
          و یکسری مسایل دیگه…. که خیلی طولانی تر از این حرفهاست

  • عذر می خوام وقتتون رو میگیرم اما به سردرگمی برخوردم اگر بتونید کمکم کنید عالی میشه چراکه تا به الآن نتونستم به نتیجه دقیق برسم…
    بنده نه فضایی ام, نه حوزوی و نه دانشجو…..یه آدم کاملا معمولی! البته یه بار تصمیم گرفتم برم حوزه که برخلاف خیلی ازدوستان اینجا میسر نشد برام!!! فعلا به حفظ قرآن مشغولم که البته قبل از اون به طراحی و نقاشی مشغول بودمو نمایشگاه میزدیم با دوستان و حسابی کیف میکردم تو اون فضا . اما الان یه چند ماهی میشه که باتمام علاقمندیم به این مبحث احساس میکنم چندان همخوانی نداره با دوره های حفظ قرآنم. همیشه نگرانم مبادا با استاد نقاشیم که آقا هستن(ناگفته نماند تدریسشون بشدت قابل قبوله) رفتار دور از شأن یک حافظ داشته باشم…
    اوایل به هنرهای تجسمی در رکاب اسلام و ایمان فکر میکردم, اما بعد به این سؤال رسیدم ; مگر هدف وسیله رو توجیه میکنه ؟ و حالا میگم پس تکلیف این استعدادی که خدا در وجودم قرار داده چی میشه؟؟؟
    کلا موندم چطور توجیه کنم رفتنم رو و یا راضی کنم نرفتنم رو…

    • سلام
      از حرفهاتون برمیاد که خانم هستید که مساله استاد آقا رو مطرح کردید….
      وظیفه هر کس عمل به واجبات و ترک محرماته،چه طلبه و چه غیر طلبه.حالا که یکی حافظ قرآن میشه،توقع عمل هم از اون فرد بیشتر میشه.
      نظر شخصی ام اینه که اگه این شاگردی شما لطمه و ضربه ای به انجام واجبات و ترک محرمات نمیزنه،ظاهرا مشکلی نداره.همین که خوف دارید،انشاالله باعث عمل صحیح میشه.
      یه دقتی در هدف این دو کار و نیتتون بکنید(حفظ قرآن و آموزش هنر) و خوب روی این دو تمرکز کنید.وقتی هدف و نیت مشخص شد،با توکل به راهتون ادامه بدید.
      هدف وسیله توجیه نمیکنه.بله در قبال استعدادها مسئولیم.”کل اولئک کان عنه مسئولا”
      اگر بتونید هم حافظ قرآن باشید و هم یک فرد مستعد در زمینه هنر ظاهرا تضادی با یکدیگر ندارد و حتی با توکل به خدا بتونید با خلق آثار هنری که برگرفته از مضامین آیات باشه این استعداد رو پاسخ گفته و انجام مسئولیت کرده باشید،خوشا به سعادتتون!

      • سلام مجدد بهمراه نهایت تشکر بابت توجه و نظرتون!
        عذرمیخوام که ابتدا ذکر نکردم.بله, همونطور که متوجه شدید خانم هستم که با استاد محترم به تضاد برخوردم! بحث انجام واجبات و ترک محرمات کاملا صحیح اما یه مسئله دیگه ای که ان شاالله بازهم بتونم از راهنماییهاتون استفاده کنم اینه که بنده نسبت به نگاه ناشایست خیلی نگرانم……بطورمثال طراحی از مدل زنده ,ازنوع “برادران” محترم دینی! حالا ممکنه چهره باشه یا فیگور چندان فرقی نمیکنه ….دیگه خدا نکنه خود استاد بعنوان مدل بشینند سر کلاس که مدام تذکر بدن حواستون به مدل باشه! (البته خدا رو شکر کم پیش میاد). چیزی که میگم به این معنا نیست که نتونم! چرا که بعد یه مدت میشه که عادی بشه, مسئله اینه که خودم نمیخوام که عادی بشه برام نگاه به نامحرم!!!
        پ.ن۱: راهنمایی هایی که گرفته میشه بهانه جویی برای عدم ادامه نیست! و سوالاتیه که در ذهنم بدنبال جواب میگردم تا بشه که راحت تر و مطمئن تر ادامه داد.
        پ.ن۲: همیشه بودن دوستانی که ابراز تعجب کردن از این *تضاد*! همراهی قرآن و هنرهای تجسمی! چرا که چیزیه که واقعا وجود داره و تمایلم بر اینه که این تضاد کمتر بشه و هنرم به مبانی قرآنی نزدیک…
        -*تضاد*
        بنظر محترم شما میشه از نقاشی های انتزاعی هم در یک جامعه مهدوی بهره برد ؟!
        لطفتان فراموش نخواهد شد……مجدد سپاسگذارم.

      • مثالی که میتونم برای این تضاد بگم و به هیچ عنوان قابل پذیرش نیست برای بنده (کشیدن طرح از بدن عریان و یا نیمه عریان یک زن) است …
        یه مورد نمایشگاهی دوستان برپا کرده بودن و درسطح خیلی پایینی از. مدلهای خارجی الگو برداشته بودن که در مقایسه با طرحهای دیگران ممکن بود بچشم هم نیاد و استفاده ابزاری از جنس لطیف یک زن شده بود, به دوستانی که فرصت پیش اومد یه توضیح دادم درمورد انتخاب طرح ها که به ظاهر پذیذفتن و خرسند شدم…
        امیدوارم دچار لغزش نشم…!

        • ببینید دایره انجام واجب و ترک محرمات دایره خیلی وسیعی هست…
          بهتر میدونم از مرجعتون یک استفتاء با شرح کامل اوضاعتون بگیرید تا طبق نظر مرجع عمل کرده باشید.
          در برخی مسائل،مراجع بزرگوار،با قید”ترس از به گناه افتادن” و به اصطلاح “خوف گناه”مسئولیتی را از دوش برمی دارند و یا کاری رو بر شخص حرام می کنند.چون اولویت با ترک گناهه./
          بحث دیگه تضادی که مطرح کردید کمی به خاطر دیدگاه عرفی جامعه به مسائل اطراف هست.وگر نه استاد حسابی حافظ قرآن بودند(منبع کتاب استاد عشق ص ۵).یک مهندس و حافظ قرآن.و یا اساتیدی که ما در مدرسه داریم و مهندسی دارند و حافظ قرآن هستند.در مورد هنر هم کمی با اغماض می توان گفت مساله همین است و نظر شخصی بنده اینه که تضاد بنیادی و ریشه ای ندارند.کما این که هنر در حرف های حضرت آقا به خوبی یاد میشه و جایگاه والایی داره و ایشون هم با قرآن مانوس هستند.
          این مساله در سایر کارها هم صدق میکنه.مثلا برخی دوستان بنده رو از خوندن رمان منع می کنند(و یا برخی کتب دیگر) که داستان خوانی و رمان با وظایف طلبگی در تضاد هست؛در صورتی که اگه دقیقی نگاه بشه تضادی بین این دو وجود نداره که هیچ!گاهی برای برخی لازم هم هست.
          درباره مسائل دیگه ای هم که گفتید اطلاع جندانی ندارم و طرف مشورت خوبی نیستم.
          انشاالله اگر دوست کاردان و یا استادی پیدا کردم که بدونم می تونند جواب سوال هاتون رو بدند(مثل همین مهدویت و هنر و یا جایگاه هنر در اسلام و یا حفظ قرآن و هنری که پیگیری میکنید.)معرفی میکنم…

          • سپاس فراوان…

            • به نام خدا
              این سایت http://naghashefaghir.blogfa.com/ برای یکی از طلاب هنرمند است که طرح نوشته هایی را طراحی میکنند و ذوق هنری دارند.در زمینه های هنری هم فعالیت هایی می نمایند که در این وبلاگشان مطرح نموده اند.همانند گردآوری مجموعه اشعار که آخرین پست ایشان در زمان فعلی می باشد.
              ایشون تا جایی که اطلاع دارم از طلاب قم هستند.
              همچنین می تونید از سایر طلبه های هنرمندی که در فضای مجازی حضور دارند کمک بگیرید و صد البته در همین فضای مجازی با دفت مرجعتون ارتباط بگیرید.

  • سلام و عرض ادب و احترام. تقریبا تمام مطالب مربوط به بیوگرافی ها رو خوندم…..واقعا گاهی اوقات آدمی در شرایط سختی برای انتخاب قرار میگیره و تبریک میگم بابت حسن انتخابتون در این مسیر. ان شاالله که همیشه موفق باشید…

  • سلام حاج امیر
    شیخ یه برنامه بذار توضیحاتی هم درباره هیئت و نشاط !! بده. ۸-)
    عکساشم هست حیفه دوستان بی بهره باشن از این هیئت پر نشاط طلبگیمون!!! Wink

    • سلام سید طبیب
      کاش اسم سایت رو میزدی!
      چشم !حتمن یه مطلب در این باره میزنم….
      راستی چه عجب از این طرفا؟؟؟

  • […] دونم حرفهای بی ربطمون چه ربطی به نویسندگی من* تو این سایت داشت،همه حرفها رو دیشب سید**(مهندس طلبه) […]

  • ممنونم از همه نظرات بزرگواران وعزیزان
    دعا بفرمایید برای همه ما جوان ها،واینکه یک جمله از ایت الله بهجت ره :میفرمایند به خوتان سخت بگیرید به مردم اسان
    وسلام ختم کلام،التماس دعا

  • یه نکته ظریفم با اجازه همه بزرگان بگم ، در تفسیر سوره بقره ایات ۳۰ تا۳۶ تفسیر نور یه جمله فوق العاده خوندم .که ملائک با اون همه سابقه عبادت ولی آدم چون لیاقت داشت بهش سجده کردن ،لیاقت مهمتر از سابقه اس! پس ملاک این نیست که ماها پایه چند حوزه باشیم؟ ملاک یه کلام هر کدوم ما محضر امام عج چقدر لیاقت داریم تمام حوزه این !!! نه مدرک حوزه نه پایه حوزه یه کلام “لیاقت محضر امام عج ” چه بسا خیلی ها حوزوی هم نیستن ولی لیاقت شون محضر امام عج بسیار بسیار بالاتر باشه الله اعلم!
    وپیشنهادم به همه عزیزانم اینه توی حوزه مهم نیست کدوم ما اول بشیم؟ کدوم ما پایه بالاتر یا پایین تر؟! مهم این یکی بین ما علمدار بشه مث اینه همه مون علمدار بشیم! مهم اینه یکی بین ما حرف حق وعمل حق بزنه وحق رو جلو بندازه حالا از همه کوچولوتر!!! حالا خانم یا اقا!!! هیچ عیبی نداره ماهمه مون یه نیرو ی واحد هستیم تک رو نیستیم یک دل واحد که فرش راه امام زمان عج ویارانش …

    • با سلام
      اگر چه که لیاقت مهمه و سابقه مهم نیست اما نکاتی رو خدمت شما عرض می کنم
      در روایات ما نقل شده است که اولین مخلوقی که خداوند از نور عظمت خویش خلق نمود نور نبی اکرم ص است و تمامی انبیاء و ملائکه از نور حضرت خلق شده اند و بر این اساس نمی توان گفت که ملائکه سابقه بیشتری در عبادت داشتند و این مطلب قابل تحقیق است که وجود نورانی انبیاء در ابتدا خلق شده است یا وجود نورانی ملائکه
      در دسته ای دیگر از روایات نقل شده است که ارواح قبل از ابدان خلق شده اند بألفی عام که بر این اساس نیز نمی توان گفت که ملائکه سابقه بیشتری در عبادت داشتند؛ از آنجائی که خلقت آنها قبل از ارواح قابل تحقیق است
      غرض از این بیان این بود که ما همه چیز را به سادگی از کنارش نگذریم و اینکه بدون علم نمی توان در هیچ حیطه ای نظر داد.
      در روایات اهل بیت ع اشاره شده است که العقل مع العلم و اینکه عقل بدون علم فایده ای نمی رساند، و مستحضرید که عقل وجود نورانی و بسیار شریفی است، لیکن همین عقل همانطور که در روایات اشاره شده است آدمی را به علم آموزی فرا می خواند و آدمی که بدون علم سخن بگوید در عقل او باید شک کرد.
      مطابق روایات خداوند متعال هر کس را بیشتر دوست می دارد عقل را در او کامل می کند.
      خواهر محترم گمان بنده این است که شما مباحثه ای که صورت گرفته است را بطور کامل یا دقیق نخواندید.
      بحث بنده و سؤال بنده از دوستمان هم سؤال از صلاحیت است؟
      بنده صلاحیت کسی را زیر سؤال نبردم و تنها تذکر دادم که برای اینکه کسی در مورد مسیری صحبت کند یا باید خود مسیر را طی کرده باشد یا کسی که راه رفته است شمه ای از گام های مسیر را به او بچشاند.
      آیا این حرف حرف نادرستی است؟
      آیا کسی که نزد حضرت حجت عجج وجاهتی داشته باشد و در زمینه ای که ورود علمی ندارد سخن گفته باشد سراغ دارید؟
      هدف ما بزرگ کردن خودمان است یا گسترش توحید؟ اگر هدف ما گسترش توحید است که بحمد الله هست آیا این تذکر نا صحیح است که به دنبال نیروی های صالح تر از خودمان باشیم؟ و البته کار را هم تا پیدا کردن اصلح تعطیل نکنیم؟
      آیا نگاه حداکثری به دین و قرآن نا صحیح است؟
      آیا تذکر به مقام ائمه معصومین ع کار اشتباهی است؟
      آیا تذکر به اینکه ما بهره ای بسیار اندک از ائمه معصومین داریم که این ناشی از افراط ها و تفریط های ماست تذکر غلطی است؟
      آیا تذکر یعنی سرزنش؟
      آیا تذکر یعنی دلسرد کردن از ادامه مسیر یا بصیرت دادن برای طی مسیر؟
      و در پایان
      المؤمن مرآه المؤمن
      بنده هم طبق فهم کوتاه خودم سعی کردم مرآتی باشم
      الحمد لله رب العالمین
      این روایت را هم ملاحظه کنید
      بحار الأنوار (ط – بیروت)، ج‏۲۵، ص: ۲۱
      وَ مِنْ ذَلِکَ مَا رَوَاهُ جَابِرُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ قَالَ: قُلْتُ لِرَسُولِ اللَّهِ ص أَوَّلُ‏ شَیْ‏ءٍ خَلَقَ اللَّهُ تَعَالَى مَا هُوَ فَقَالَ نُورُ نَبِیِّکَ یَا جَابِرُ خَلَقَهُ اللَّهُ ثُمَّ خَلَقَ مِنْهُ کُلَّ خَیْرٍ ثُمَّ أَقَامَهُ بَیْنَ یَدَیْهِ فِی مَقَامِ الْقُرْبِ مَا شَاءَ اللَّهُ ثُمَّ جَعَلَهُ أَقْسَاماً فَخَلَقَ الْعَرْشَ مِنْ قِسْمٍ وَ الْکُرْسِیَّ مِنْ قِسْمٍ وَ حَمَلَهَ الْعَرْشِ وَ خَزَنَهَ الْکُرْسِیِّ مِنْ قِسْمٍ وَ أَقَامَ الْقِسْمَ الرَّابِعَ فِی مَقَامِ الْحُبِّ مَا شَاءَ اللَّهُ ثُمَّ جَعَلَهُ أَقْسَاماً فَخَلَقَ الْقَلَمَ مِنْ قِسْمٍ وَ اللَّوْحَ مِنْ قِسْمٍ وَ الْجَنَّهَ مِنْ قِسْمٍ وَ أَقَامَ الْقِسْمَ الرَّابِعَ فِی مَقَامِ الْخَوْفِ مَا شَاءَ اللَّهُ ثُمَّ جَعَلَهُ أَجْزَاءً فَخَلَقَ الْمَلَائِکَهَ مِنْ جُزْءٍ وَ الشَّمْسَ مِنْ جُزْءٍ وَ الْقَمَرَ وَ الْکَوَاکِبَ مِنْ جُزْءٍ وَ أَقَامَ الْقِسْمَ الرَّابِعَ فِی مَقَامِ الرَّجَاءِ مَا شَاءَ اللَّهُ ثُمَّ جَعَلَهُ أَجْزَاءً فَخَلَقَ الْعَقْلَ مِنْ جُزْءٍ وَ الْعِلْمَ وَ الْحِلْمَ مِنْ جُزْءٍ وَ الْعِصْمَهَ وَ التَّوْفِیقَ مِنْ جُزْءٍ وَ أَقَامَ الْقِسْمَ الرَّابِعَ فِی مَقَامِ الْحَیَاءِ مَا شَاءَ اللَّهُ ثُمَّ نَظَرَ إِلَیْهِ بِعَیْنِ الْهَیْبَهِ فَرَشَحَ ذَلِکَ النُّورُ وَ قَطَرَتْ مِنْهُ مِائَهُ أَلْفٍ وَ أَرْبَعَهٌ وَ عِشْرُونَ أَلْفَ قَطْرَهٍ فَخَلَقَ اللَّهُ مِنْ کُلِّ قَطْرَهٍ رُوحَ نَبِیٍّ وَ رَسُولٍ ثُمَّ تَنَفَّسَتْ أَرْوَاحُ الْأَنْبِیَاءِ فَخَلَقَ اللَّهُ مِنْ أَنْفَاسِهَا أَرْوَاحَ الْأَوْلِیَاءِ وَ الشُّهَدَاءِ وَ الصَّالِحِینَ.

      • سلام
        ممنون از روایاتی که ذکر فرمودین
        البته که حق با شماست هم از دید فلسفی و هم از دید روایی
        اینکه در تفسیر نور اینگونه ذکر شده سجده رو به مخلوقی مثل ادم تصور کردن نه به عقل و نه به بحث حقیقت محمدیه (ص) ،و مخلوقی مثل حضرت ادم حتما بعد از ملائکه بوجود امده است.
        از این منظر به ماجرا باید نگاه کرد.
        فکر می کنم راجع به اون صلاحیت و علم که فرمودین توضیحات لازمه رو داشتم
        که اولا در مسیر بودن متفاوت از اگاهی و علم هست
        در ثانی انچه ذکر شده خارج از صلاحیت و علم اقای خندان عزیز نیست.
        ایشون نه حدیثی و نه ایه ای تفسیر فرمودن
        نه طی طریقی رو اشاره کردن
        —————
        اما خانم محترم دختری از هفت اسمون
        ببینید شما دقیقا بحث رو خلط فرمودین
        اولا اینکه کسی در موضوعی که صحبت می کنه باید علمش رو داشته باشه
        در ثانی اینجا در مورد رتبه انسان ها صحبت نشد و ارزش و مقامشون نزد حضرت
        کمی تامل لطفا
        التماس دعا
        ایشون فقط کمی در مورد خودشون و نحوه ورودشون به حوزه اشاره کردند و فرمودن در مسیر قرار گرفته اند
        همین و بس.

        • واقعیت که با عوض کردن جهت نگاه تغییر نمی کند
          فَإِذا سَوَّیْتُهُ وَ نَفَخْتُ فیهِ مِنْ رُوحی‏ فَقَعُوا لَهُ ساجِدینَ
          حضرت آدم بعد از نفخ روح شایستگی سجده ملائک را پیدا می کند و کالبد حضرت آدم که مسجود ملائک واقع نشده است و جهالت شیطان نیز در همین بود که به کالبد نظر افکند و دچار تکبر شد.
          و این شایستگی نفخ روح نیز مربوط به عوالمی قبلی و امتحانات قبلی است که حضرت آدم ع پشت سر گذاشته اند و همینطور دفعی و بی حساب و کتاب نیست و شمه ای از عوالم قبلی در روایات مورد اشاره قرار گرفته است.
          و البته که هضم این معارف برای امثال بنده میسر نیست
          التماس دعا
          در مورد مباحثات گذشته هم دیگر نمی خواهم اطاله کلام شود و رجوع به مباحثات به نظر برای فهم مراد کافی است.

  • باسلام واحترام
    خیلی بحث قشنگی شده ………………….. واین نشون دهنده اینه که شما دارید کار بزرگی انجام میدید وقتی که نظر و بحث و… وقتی که دستها به سوی ما اومد وقتی که شاید نقدها روی ما اومد یعنی ما کار بزرگی داریم انجام میدیم ، این طلبه تازه وارد شده به حوزه چه بسا در شرایط امروز مبلغ بسیار بسیار قوی تری برای تبلیغ باشه، چرا که ما جوونا نه جبهه دیدیم نه جنگ نه برای پست ومفام خاصی حوزه رفتیم خود بنده یه دخترکوچولوهستم که دقیقا در همین مسیر قدم برداشتم مهندسیم خوندم اذشدم خوندم حوره ام هستم وبسیار بسیار سختی واذیت شدم توی این مسیر ولی الان که بعنوان یه مدرس وارد دانشگاه شدم برای دانشجوها بسیار حالبه که میشه مذهبی بود حوزوی بود استاددانشگاه هم بود ….بچهایی که این نسل حوزه میرن نظر عنایت امام عج قطعا به یقین دارن چرا پشیمون بشیم؟؟؟؟؟؟جرا دلسرذ بشیم؟؟؟ والله مشکلات وسختی ها وسرزنش های فراوانم هست اما ما به لبخندی حوزه نرفتیم که پای تلخی ها فرار کنیم میمونیم ومیجنگیم ومیرسیم به ظهور…………… اقای طلبه جوان راهت ادامه بده ……باسرسختی هرچه بیشتر مبادا سخن استادی کسی شما رو دلسرد کنه مابرای هدف های متعالی حوزه رفتیم …. خیلی برای موفقیت هم دیگه منظورم تمام بچهای مذهبی دعاکنیم بچها ما مث رزمندهایی میمونیم که در جبهه داریم به سمت فتح حرکت میکنیم پس مبادا دلسرد بشیم روز به روز قوی تر واماده تر…….. یاحق در پناه امام زمان عح پراز انرزی های مثبت

  • سلام
    چه خوب افرین انشالله خدا کمکتون کنه
    برای ازدواج زود هست هنوز کار دارید خوب

  • حالاشد یاعلی

  • سلام مجدد
    بین دوستان طلبه سال بالایی مناظره ای مکتوب شکل گرفت که به نظرم خوب بود و میطلبه که دوستان یه کرسی آزاد اندیشی در این مساله تو یکی از حوزه های قم بذارن با کمک بسیج یا معاونت فرهنگی مدرسه.
    بحث خوب و رایجی بود که دفعه اول نبود که میدیدم و می شنیدم.
    با تشکر از “صادق”و “دوست خدا”
    البته نظرات جناب دوست خدا رو بیشتر می پسندم..
    هر چند جناب صادق هم با نقدهای خودشون به حوزه اشکالاتی رو وارد دونستند،مثل دوری انس با روایات و قرآن که البته باید گفت تا اندازه ای بله و البته جای تاسف داره
    چند جایی هم دوباره جناب صادق سوالاتی مطرح کردند که جناب دوست خدا پاسخ هایی دادند.من دگه از ادامه صرف نظر میکنم..
    تشکر از دوستان که یک مناظره خوب و یک چالش مطرح رو با نظراتشون بررسی کردند…
    یا علی

    • سلامی دوباره
      این جمله رو برای اثبات دوستی خودم ناظر به بیان خواننده ش.س عرض می کنم:
      دوست تو کسی نیست که تو را تصدیق کند، دوست تو کسی است که با تو رو راست باشد
      طبق ضرورتی که آ شیخ امیر احساس کردن بنده خوشحال می شم که حتی یک بحث چند نفره بین دوستان همین جمع (بنده، دوست خدا، آ شیخ امیر) به صورت حضوری شکل بگیره.
      هم دیدار دوستان میسر میشه و هم بحث تکمیل میشه و احیانا اگر سوء تفاهمی هم پیش آمده باشد رفع می شه
      از این قسمت رو برای خودتون محفوظ نگه دارین
      شماره بنده ۰۹۳۶۰۲۵۱۲۸۶ است و در قم مشغول تحصیل هستم، مثل شما دانشجو بودم و فارغ التحصیل مدرسه معصومیه هستم. (صادق عیدی)
      اگر هم شما فرصت هماهنگی رو ندارین اگر شماره یا ایمیلی از دوست خدا دارین در اختیار بنده بذارین بنده هماهنگی لازم رو انجام می دم.
      اگر افراد دیگری هم بتونن تو این بحث شرکت داشته باشن به نظر بنده مانعی نداره.
      حتی اگر بحثی دو نفره بین بنده و شما باشه بنده در خدمتم.

      • سلام
        وقت بخیر
        امیدوارم حال دوستان خوب باشه
        از اشنایی با همه دوستان جدا خوشحال هستم
        اما متاسفانه من قم نیستم و امکان اومدن به قم توی این چند وقت خیلی ضعیف هستش.
        البته فکر می کنم اون چیزی که مورد نظر بود صورت گرفت و کلیات مورد نظر مطرح شد.
        ایمیل که فرموده بودین
        talabe2014@gmail.com
        انشالله موفق باشید
        التماس دعا

  • سلام
    جناب خندان امیدوارم با تحقیق در این مسیر قدم گذاشته باشید در خصوص صحبت یکی از کاربران به نام صادق برادران معمولا وقتی شخصی وارد شغل یا سمت یا جایگاهی میشه پیش از پیش نیاز به مودت و راهنمایی و تشویق دیگران داره حالا اون شخص کسی باشه که تحصیلکرده باشه و وارد حوزه بشه بیشتر نیاز به تشویق و انگیزه داره چون این دسته افراد با دید به روزتری وارد حوزه میشن و قطعا به لحاظ علمی پربارتر از سایرین خواهندبود پس سعی کنیم قبل از قلم فرسایی در به کار بردن کلمات دقت بیشتری کنیم

    • سلام
      با نظرتون موافقم
      ممنون از لطفتون
      البته این مباحث در طلبگی رایج هست،یک طرف موافق و یک طرف مخالف تا بحث عمیق تر یشه چه در مسائل تفکری وپه اعتقادی حتّی در بحث های علمی.
      حالا شاید بعضی جاها دوستان دست به نعلین هم بشن،ولی دائمی نیست انشاالله
      یا علی

  • هوالحق.سلام علیکم.قلمتون یه جورایی شبیه قلم خود مهندس طلبه است.ان شاءالله زیر سایه امام زمان موفق و سلامت باشید. ۸-)

    • سلام
      تشکر از تذکرتون
      سعی می کنم در مطالب بعدی این نکته رو رعایت کنم
      یا علی

  • با سلام و احترام خدمت شما دوست عزیز
    ما چند سالی از حوزه خوانده بودیم و در مورد طلبگی ذهنیت هایی داشتیم که یک روز با بیان این ذهنیت ها بنده ی خدایی حسابی زد تو ذوقمون که شما هنوز زود است در این حیطه نظر بدهید، حداکثر این که نظرتان را برای خودتان حفظ کنید.
    البته بنده نمی خوام اینطور بی ادبانه بزنم تو ذوق شما، من اینطوری می گم که شما یک تأملی داشته باشید، بین خودتون و خدا ببینید صلاحیت دارین در مورد مسیری که هنوز تازه وارد آن شدید مطلب بنویسید. به نظر من کسی که می خواهد در رابطه با این مسیر مطلب بنویسد یا باید این مسیر را قدم به قدم طی کرده باشد و یا اینکه باید کسی او را در طی یک بازه زمانی با این مسیر ولو در حد چشیدن قدم ها آشنا کرده باشد.
    متاسفانه من طلبه هایی بسیاری رو می بینیم، شاید اگر اغراق نباشه بشه گفت اکثر طلبه ها، که تا پایه های ۸ و ۹ حوزه را خیلی هم خوب خوندن، لیکن هیچ تصویری در مورد درس خارج ندارند، یعنی یک بار هم درس خارج شرکت نکردند، درس تفسیر شرکت نکرده اند، تفسیر نخوانده اند، با قرآن انس ندارند، مجموعه روایات اهل بیت را که هیچ یک دور اصول کافی را مطالعه نکردند و حتی می توان گفت یک دور یک کتاب روایی را مطالعه نکردند و حتی شاید چند باب از کافی را هم ندیده باشند و …
    خوب آیا چنین کسانی صلاحیت دارند معرف دین و نهاد دینی باشند؟

    • سلام
      خوبی اقا صادق عزیز ؟
      اینکه کسی بیاد انقدر صمیمی در مورد خودش توضیح بده و از نحوه ورودش به حوزه بگه چه اشکالی داره ؟
      درسته که ابتدای راه هستن اما این دلیل نمیشه برای اینکه تبلیغی که وظیفشون هست رو نکنن.
      شما شاید ایراداتی رو به دوستان و یا هرکسی وارد بدونید،چرا همون ایراد ها رو مصداقی مطرح نمی فرمائید بلکه کلی می فرمائید زود هست برای همچین کاری !!!؟؟؟
      ببینید کاری رو که خیلی ها در این سال ها انجام ندادن و شاید بهتر بگم نتونستن انجام بدن همین اقایون انجام دادن
      حوزه مجازی اسمش شاید خیلی بزرگ و … نباشه اما کار بزرگیه از همین انسان هایی که تازه اول راه طلبگی هستن به نظرتون.به نظر من کارشون از خیلی های دیگه که سال هاست توی مسیر هستن بزرگتر و زیبا تر هستش.
      من شاید نتونم کمکی بهشون کنم و شاید در اندازه کمک نباشم اما سد راه دوستان هم نمیشم و می گم تا همین جاش هم خیلی خوب پیش اومدین
      اولا تبلیغی با رویکرد جدید
      ثانیا به زبون مخاطباتون صحبت می کنید
      ثالثا از حیث سنی نزدیک به مخاطبینتون هستین
      و …
      و همه اینها باعث شده که اولا مخاطبین زیادی داشته باشید
      ثانیا تاثیر گذار باشید
      تا به حال هم مطلبی از دوستان ندیدم که فراتر از علم و سوادشون بخوان بگن و توش لنگ بزنن و مخاطب رو به بیراهه بکشن.
      اگر هم جایی ان قلتی داشتم به صورت نظر ذکر کردم.
      انشالله موفق باشید
      التماس دعا

      • سلام علیکم
        چند نکته رو خدمت عزیزم بگم
        دوست خدای عزیز
        نمیدونم چرا دوست دارم شما حضور داشتی و یک سلام و علیک مشتی با هم می کردیم و همین احساس رو نسبت به آ شیخ امیر دارم که قلمش پر از صمیمیت است.
        اما بعد
        ۱٫ من تنها یک پرسش رو مطرح کردم البته این پرسش رو ضمیمه کردم به جریانی که برای خودم هم اتفاق افتاده تا اگر بخواهد پرسش من متوجه کسی بشه اول متوجه خودم بشه و بعد هم متوجه دوست عزیزمون شیخ امیر آقای خندان و قصد من تنها ایجاد زمینه تفکر بود تا این جریان اگر می خواهد دنبال شود با تأمل بیشتری دنبال شود و اگر چه آقا سید بنیان این کار را ریختند لیکن به دنبال این باشند که کسی را که راه رفته تر است متولی این امر قرار دهند چه در بخش نویسندگی سایت و چه بخش مدیریت حوزه مجازی و صد البته اگر کسی با این مشخصات پیدا نمی شود کار را به همین شکل ادامه دهند.
        ۲٫ این را نمی خواستم بگم لیکن شما ناچارم کردید و امیدوارم این سخن پیش از اینکه به آ شیخ امیر سنگین بیاید منجر به تأمل ایشان شود و این سخن را دوستانه قلمداد کنند، و سهم زیادی از آنچه باعث شد بنده در این پست نظر بدم این جمله آ شیخ امیر بود: «تا چند ماه پیش شاگرد استاد مکتب فرانفورت و بوردیو ومارکس و حالا شاگرد مکتب و مرام امام صادق(علیه السلام)و سرباز امام زمان(عج الله تعالی فرجه الشریف)»
        حرف من این است که آیا یک صرف ساده ای که به ما در حوزه می آموزند ما را شاگرد امام صادق (ع) نموده است؟ خواهش می کنم روی این پرسش فکر کنید. اگر اینگونه است که اهل سنت هم بهتر از ما به این مقولات مشغولند.
        متاسفانه قرآن و روایات در حوزه های ما مهجور است و چرا ما بیاییم تصویری از حوزه بدهیم که کسی که وارد حوزه می شود شاگرد مکتب و مرام امام صادق ع است؟ شاگرد مکتب امام صادق ع و از آن مهمتر شاگرد مرام امام صادق ع کجا و حوزه علمیه کجا؟
        به نظر شما چرا بنده که پلقی بیشتر از آقا شیخ امیر در حوزه نفس کشیدم اینگونه صحبت می کنم؟ آیا این نشاندهنده حداقل برداشت های مختلف از حوزه نیست؟ آیا به گفته شما همانطور که آ شیخ امیر در مورد خودشان توضیح می دن من هم در مورد خودم توضیح نمی دم؟ آیا به نظر شما توضیحات ما دو نفر دو نگاه متفاوت به حوزه رو برای خواننده ترسیم نمی کنه؟
        پس مسئله هم به این سادگی نیست که شما بیان می کنین که کسی تجربیات خودش را صمیمانه دارد می گوید، شما کمترین حرفی که بزنین این حرف از ریشه های علمی و عملی درون شما برخاسته است و اگر چه با نگاه ساده سخن شما کلماتی بیش نیست، لیکن در نگاه عمیقتر ریشه های علمی و عملی درون شما در مخاطب شما تاثیر گذار است حتی اگر خود شما و مخاطب شما هم التفات کامل نداشته باشید.

        • سلام مجدد.برای دیدار صمیمانه یه تک پا تشریف بیاورید معصومیه قم در خدمتیم.
          نظرات یه طلبه به قول دانشجو ها سال بالایی حتما برای ما مبتدی ها جالب و کاربدی خواهد بود.
          نقد های شما به قول معروف درون گفتمانی حوزه هست و شاید محل بیانش اینجا نباشه بهتره.
          ولی شما ادعا دارید که حوزه جای شاگردی و سربازی هست یا نیست؟”الثبات علی المدعی”
          مراجع می گویند هست،و داعیه اثباتش را هم دارند و بارها هم گفته اند،شما اگر دیدگاه دیگری دارید بسم الله دست به قلم شویید.مگر خودتون نگفتید تو بند یک راه رفته ها بیان تو کار.وقتی نظری دارید یعنی کمی در راه قدم زده اید .بدون شک مطلبتون رو می خونم.من هم میدونم خوندن صرف ساده،شاگردی مکتب امامان شریف نییست.این را مبتدی ها هم میدانن. در هر مرام و مکتبی،جزئیات و فرع ها نشان از کلیت و تمام اون مرام و مکتب نیست..ولی باز با تمام نقد ها و اشکالات که برخی هم وارد هست،نهایت امر سازمان و مرکز و نهادی که متولی امر دین باشه و علمای چون حضرت امام و بهجت ها از اون بیرون بیان،فقط حوزه هست.
          در مورد بند آخر حرفاتون باز من اشکالی نمی بینم.چه اشکالی داره یک نهاد و سازمان رو من با دیدگاه خودم شرح بدم و یا در موردش مطالبی بنویسم؟
          در اکثر مطالب و نوشته ها همین امر صادق هست که نویسنده با بیان و نظر خودش به موضوع نگاه میکنه.
          این کاملا مشخص است که شاید نظر من باطل و یا نا صحیح باشه و کسی هم که مطلب رو میخونه این رو میدونه.کمی تامل و تعقل میکنه و مطلب رو با واقعیت تطبیق میده و بعد نظر رو میپذیره.مخاطب با شعور و آگاهه.
          پس در مورد علما هم همین امر صادقه.نظرات متفاوت.پس هیچ کدوم نباید حرف بزنن و دیدگاهشون رو مطرح کنن؟
          میخواهید بگید این نسبی گرایی هست و باطل یا نظر دیگری دارید؟
          .
          .
          .
          یاعلی

    • سلام
      تشکر از نظرتون
      من در مورد دیدگاهی که در مورد حوزه و طلبه شدن داشتید چون اطلاعی ندارم نمیتونم نظر بدم،ولی از ظواهر و قرائن پیداست بنده خدایی هم که به شما خرده گرفته هم خودشون درک صحیحی نداشتند.این رو از نحوه برخوردشون با شما میشه فهمید.پس به تبع ایشون هم حق این اظهار نظر رو نداشتند.
      شما میگی پایه ۷و ۸ فلان و بهمان،حرفت درست برادر .مجتهدانی هم هستند که دین رو درست درک نکردن.بهتره یه نگاهی به مجتهدهای اطراف بندازی.
      پس رفتار و درک ناصحیح دیگران ملاک عمل ما نیست،ما به وظیفمون عمل میکنیم انشالله
      یا علی

      • سلامی دوباره
        برای اینکه سوء تفاهم نشه می نویسم
        بنده نمی گویم حوزه راه نیست، لیکن حوزه تعاریف مختلف دارد، مسیر امام هم حوزه است مسیر دیگران هم حوزه است. بطور قطع حوزه ای که بعد از ده سال نتیجه اش این میشه که فرد ترجمه قرآن را هم نمی داند و انس با روایات ندارد محل تأمل است.
        اینطور نیست؟
        اگر اینطور نیست پس شما یک تعریفی از راه برای بنده داشته باشید. احتمال زیاد من معنای راه را نمی فهمم؟
        بنابراین یکی از بهترین راه ها برای نیل به معارف اهل بیت ورود در حوزه است لیکن ورود به حوزه نیل به معارف اهل بیت را برای کسی تضمین نمی کند و حتی برنامه حوزه هم همینگونه است و خود شما اشاره کردید که یک نگاه به مجتهدان دور و برمان بیندازیم و بطور قطع این مجتهدان برنامه حوزه را به خوبی دنبال کردند و به هدف حوزه که اجتهاد هست هم رسیده اند و این پر واضح است که کسانی مانند حضرت امام (رضوان الله تعالی علیه) و مرحوم آیت الله بهجت مسیری متفاوت با مسیر حوزه را دنبال کردند و این خود شاهد بر این است که حوزه ورود خوبی است لیکن توقف گاه خوبی نمی تواند باشد و صد البته برای اکثر کسانی که طالب حقند ورود به حوزه ضروری است.
        و اما در مورد اینکه شما مطلب بنویسید من گفتم که بحثی ندارم و تنها یک پرسش را طرح کردم و لیکن بحثی که مطرح می کنید که اینکه در اکثر مطالب و نوشته ها این امر صادق است که کسی می آید و نظرش را بیان می کند به نظرم یک کم بی دقتی است. به عنوان نمونه شما اگر کسی که یک کتاب در مورد امام زمان عجج خوانده بیاید در مورد امام زمان مطلب بنویسد را سرزنش می کنید یا می گویید ایرادی ندارد در اکثر مطالب و نوشته ها همین امر صادق است بالاخره فرد می آید نظرش را می گوید این کاملا مشخص است که شاید نظر او باطل و یا نا صحیح باشه و کسی هم که مطلب رو میخونه این رو میدونه.کمی تامل و تعقل میکنه و مطلب رو با واقعیت تطبیق میده و بعد نظر رو میپذیره مخاطب با شعور و آگاهه.

    • سلام
      امیدوارم حالتون خوب باشه اقا صادق عزیز
      شاید متوجه عرایض بنده نشدین
      ببینید اینکه من و شما و یا دوستان گرداننده این سایت نظرات خود را در مورد راه و مسیری که برای ورود به حوزه طی کردن و برنامه هایی که دارند مطرح کنند چه اشکالی دارد؟
      شما می فرمائید زود است و شما ابتدای راه هستید
      من می گم اولا ابتدای راه بودن دلیل بر نا اگاهی از مسیر نیست مخصوصا برای کسانی که سنی ازشون رفته و خواستند در مسیر های دیگری قرار گیرند پس این جور طلبه ها با یک فکر و پشتوانه فکری متفاوتی ورود به حوزه پیدا کردند و بهشون نمیشه گفت خیلی ابتدای مسیر.
      من رو یاد یک خاطره ای انداختین
      یادم هست سال اول طلبگی با یک شخصی در زمینه ها مختلف فلسفی کتاب می خوندم و بحث می کردم البته ایشون جای پدر من بود و سنشون بالا بود اما گاهی نظریاتی می دادند و من هم متقابلا نظرایتم رو می گفتم. مثلا می گفتم نظر من هم این است.
      یک روز دیگه خیلی این نظر من براشون جالب نبود و گفتن شما طلبه پایه یک مثلا ۱۹ سالتونه میگی نظرم اینه خوب نیست.کمی صبر کن سال های بعد اینطوری نظر بده.
      اما من کاملا منطقی گفتم اگه ایرادی به نظرم هست بیان کنید اما اگه ایرادی ندارید چه اشکالی داره که من پایه یک و ۱۹ ساله نظر بدم.
      ایشون هم قانع شدن.
      اما در طی این سال ها بی اخلاقی هم به من و نظراتم شده.مثلا استاد اصولی در سال چهارم وقتی که نظرم رو می گفتم به من با عتاب گفتن نظرتون رو برای خودتون نگه دارید.
      البته بعد از کلاس اثبات کردم که نظرم کاملا درست هست و علامه طباطبایی و ایت الله مکارم هم همین نظر رو دارند و بعد از ارائه به استاد، دیگه به نظراتم توهین نشد بلکه گفته می شد که نظر اقای فلانی هم (من) اینه و با احترام با من بر خورد میشد همین امر باعث شد که کتاب های دیگه که مربوط به نظراتم می شد بخونم و ایراداتم رو بفهمم.
      پس اینکه صرف اینکه چون کسی ابتدای راه هست نباید تبلیغ و یا نظرایتش رو بیان کنه حرف درستی نیست.
      بلکه حرف درست اینه که همه می تونن اجازه بیان داشته باشند و اگر ان قلتی به اون نظر هست بیان بشه.
      —————————————————–
      اینکه می فرمایید شاگرد مکتب بودن و یا …
      هرکسی در این مسیر هست سر سفره اهل بیت نشسته و شاگرد این مکتب محسوب میشه
      اما اینکه چی از این سفره برداشت میکنه و رزقش میشه حرف دیگری هستش.
      —————————————————–
      اینکه طلبه ای در سال ۸ یا ۹ هم هنوز ان برداشت مطلوب و متعالی از سفره نداشته را تعمیم بدیم و بگیم خوب پس کسی که تازه پایه یک هست به طریق اولی برداشتی نداره .
      حرف درستی نیست چون اولا انسان ها با هم متفاوت هستند و راه و مسیرهاشون با هم متفاوت. در ثانی چیز هایی که مطرح شده کلیات هست که رزق همگان میشه.
      ———————–
      اما در کل باید بگم چه این سایت و چه سایر عزیزانی که وب سایت و وبلاگ دارند داعیه این را ندارند که ما تمام حرف هایمان درست است بلکه می گویند نظرمان این است اگر فکر می کنید با مبانی فکرتان سازگار است خوب بپذیرید اگر هم نیست دلیل اشکال را ذکر کنید تا به درک درستی برسیم.
      موفق باشید
      التماس دعا

      • با سلام
        رفتار و کلماتت منو یاد دوست خوبم آ شیخ مسعود میرعارفین میندازه
        برای توضیح بیشتر می نویسم
        نمی دونم چطور باید بیان کنم که حرفم رو بتونم انتقال بدم
        الحمدلله مشخص شد شما هم طلبه هستی، پس انتظار می رود کمی بیشتر روی حرف ناصحیح بنده دقت کنی
        به نظر خودم حرف خیلی ساده ای است
        کسی که تازه وارد حوزه شده و یا کسی که تازه ابتدای یک مسیر هست اگر چه که می تونه نظرش رو تو یک جمع به بحث بذاره، لیکن عقلاء فکر کنم او را به عنوان معرف حوزه در یک رسانه یا سایتی که دیگران برای شناخت حوزه به آن مراجعه می کنند، نمی پذیرند.
        بنده خودم به قول یکی از دوستان امام المستشکلین در درس هستم، لیکن کمی تأمل بکنیم فرق اشکال کردن در درس و نظر دادن در درس با معرفی حوزه در یک سایت برای کسانی که می خواهند نسبت به حوزه تصویر پیدا کنند به نظر من کاملا مشخصه.
        و اما شاگرد مکتب امام صادق ع
        به نظرم ما خیلی مسأله را ساده گرفتیم که تمامی افراط ها و تفریط هایمان را هم به پای امام صادق ع می گذاریم.
        کافیست شما یک دور فرمایشات حضرت آقا را در ارتباط با همین حوزه موجود بخوانید تا اذعان کنیم که این وضع موجود نمی تواند مارک شاگردی امام صادق ع را بر خود بزند.
        حال اگر طلبه ای خودش از این سیستم موجود به سلامت خود را خارج کند بحث دیگری است و این را به پای حوزه نباید گذاشت.
        واقعا ورود در این سیستم پا گذاشتن به مدرسه امام صادق ع است؟
        سیستمی که فرصت به طلبه نمی دهد که بسیاری از ضروریات مورد رضای امام صادق ع را بدست بیاورد و با برنامه ریزی اشتباه او را از مسیر وسط منحرف می کند آیا صلاحیت دارد به امام صادق ع منتسب شود.
        خیلی چیزها را از فرمایشات خود حضرت آقا می شود گفت که من اینجا صرف نظر می کنم، لیکن خلاصه کلام اینکه ما برای اینکه خودمان را به امام صادق ع برسانیم، ضعف ها و نقص های فراوان، ذنوب و سیئات بی شمارمان را بپذیریم و خودمان را اصلاح کنیم نه اینکه امام را پایین بکشیم تا بتوانیم مارک امام را بر خودمان بزنیم.
        باز هم می گویم برای بیشتر افراد برای نیل به شاگردی امام صادق ع ورود به حوزه بهترین راه است، لیکن این به این معنا نیست که هر کسی وارد حوزه شود در حال شاگردی امام صادق ع است، اگر امام صادق ع اینقدر شاگرد داشتند، یعنی واقعا این همه نیرو را به دست امام صادق می سپردیم به نظر قضیه خیلی فرق می کرد.
        در دانشگاه واقعا ما شاگرد مکتب فرانفورت و بوردیو ومارکس هستیم، لیکن آیا در حوزه هم واقعا شاگرد امام صادق ع هستیم؟
        بله اگر می خواهید در مقام تعارف صحبت کنید و با عبارات بازی کنیم و با مسامحه حرف بزنیم هیچ اشکال ندارد که حوزویان را شاگرد امام صادق ع بدانیم، اعضاء قوای سه گانه را هم کارگزاران امام صادق ع بدانیم و خوشحال باشیم لیکن واقعیت را باید دید و واقعیت را باید گفت …
        در پایان هم با هم دعا کنیم که من و شما و همه کسانی که به حوزه وارد شدند افتخار شاگردی امام صادق ع را پیدا کنند به عنایت خود حضرت انشاء الله

        • شیخ صادق شما حرفت را زدی فکر کنم بخواهی بیشتر ادامه دهی وقت دوستان را گرفتی.
          فکر کنم از جانب من دیگر مباحثه تمام شده باشه، البته اگر دوست خدا و آ شیخ امیر نقدی داشته باشند نگاه می کنم.
          آ شیخ امیر ما رو از دعا یادت نره و همینطور دوست خدا دعای خیرش رو از ما فراموش نکنه.
          فراموش نکنیم که همه آمادیم که افتخار سربازی حضرت حجت عجج را کسب کنیم و شاهراه نیل به این افتخار در کنار ایمان و عمل صالح، تواصی به حق و صبر است و اگر مباحثه ای طلبگی شکل می گیره بر این مبنا باید شکل بگیره، و کسی قصد سد راه شدن، بی احترامی کردن، دلخور کردن و تکبر ورزیدن رو نباید داشته باشه.
          اگر عبارات بنده باعث دلخوری دوستان شد حلال بفرمایید و اگر چه تمام ظلمات و تاریکی های ما از تکبر است لیکن دوستان به بزرگورای و پاکی خودشان کلمات بنده را بر تکبر حمل نکنند.

        • سلام دوباره به اقا صادق گل
          شما اگه یه زحمت می کشیدی روی همین اسم دوست خدا کلیلک می فرمودی می دیدین که بله من هم طلبه هستم.
          اینکه من دو تا مثال از خودم زدم کلی بود والا اگر به وبلاگ بنده سری بزنید می بینید در مسائل مختلف نظراتی دارم و در مورد تک تک اونها با دوستان و اساتیدم بحث ها کردم.
          ——————-
          اما بحث اصلی
          اینکه ما مدینه فاضله ای رو تصور کنیم و اسم اون رو حوزه متعالی بنامیم و بگوییم مکتب ائمه معصومین علیهم السلام انجاست حرف اشتباهی نیست اما
          ببینید ما با واقعیات طرف هستیم و با مشککات.
          همین که کسی بر سر این سفره می نشیند اسم شاگرد مکتب به او اطلاق می گردد
          ما از عامه و حتی امامان عامه شاگردان امام صادق داشتیم ایا به انها لفظ شاگرد اطلاق نمی شود !!!؟؟؟
          ببینید اینکه در اخر چه چیزی از این سفره و مکتب برداشت می شود امر دیگری است.
          اینکه به سیستم حوزه انتقاد دارید و حتی من هم انتقاد دارم دلیل نمی شود که کل مجموعه ان را خارج از مکتب ائمه بدانم.
          پس مانند ایمان که دارای شدت و ضعف است شاگردی مکتب ائمه هم شدت و ضعفی دارد.
          در دانشگاه هم همین است کسی ۱۰۰ درصد شاگرد مکتب خاصی نیست
          ——————
          اما اینکه بگوییم کسی که تازه به حوزه ورود پیدا کرده با شخصی که سال ها در ان فعالیت کرده متفاوت است حرف اشتباهی نیست اما همانطور که گفتم لزوما ابتدای راه بودن دلیل بر نااگاه بودن به مسیر نیست
          اینکه شخصی تصویری از نحوه ورود خود به حوزه و انچه تا به حال به ان دست یافته و انچه مشاهده می کند دارای اشکال نیست.
          در اخر شما فقط می توانید ایراد بگیرید که مثلا در این قسمت حرف عزیزان اشتباه است و اینجا اغراق شده. و این بخاطر ابتدای راه بودن هست.
          همین قدر
          نه اینکه از بن کل قضیه رو زیر سوال ببریم.
          ————————————–
          اما انچه فرمودین از اقای بهجت و امام و …
          اینها نه شاگرد بلکه فراتر از ان بودند یعنی مصداق وارث انبیا بودن هستند.
          —————————————————–
          فکر می کنم توضیحات لازمه رو دادم
          من هم بحث رو به پایان می رسونم
          التماس دعا

          • با اینکه بارها در طی مباحثه تکرار کردم باز هم برای اینکه سوء تفاهم نشه با گلایه از کم دقتی دوست خدا می نویسم
            بنده کل مجموعه حوزه را خارج از مکتب اهل بیت ع که نمی دانم هیچ، راه نیل به شاگردی اهل بیت ع را برای بیشتر افراد ورود به حوزه می دانم و البته برنامه حوزه بما هو برنامه حوزه را انحراف از تعادل می دانم مگر اینکه با راهنمایی کسانی که راه رفته اند، طلبه بتواند آن را تعدیل کند و اگر کسی طالب حقیقت باشد و بخواهد شاگردی امام صادق ع را بکند تا حدود زیادی می تواند به این تعدیل برسد.
            بنده خارج فقه و اصول مشغولم، یعنی همه این دروس را لازم می دانم و صد البته اگر کسی تنها مشغول به این دروس باشد او را شاگرد مکتب امام صادق ع نمی دانم بلکه یا حکم به پیروی او از هوای نفس می کنم و یا حکم به جهل او می کنم، جهلی که یا همراه تقصیر است و یا ناشی از استضعاف فکری است که قسم آخر یعنی جهل ناشی از استضعاف فکری را البته می توان شاگرد اهل بیت ع دانست.

  • امیر بیشی درس بخو به جا ای کارا . با لهجه کاشی هم بخو

    • سلام ماه داماد حسین جان
      این کار هم در راستایی درسی هست که میخونیم انشاالله
      یا علی

  • بسم الله الرحمن الرحیم
    ازآشنایتون خوشبختم ان شالله که موفق باشیدبرا ما هم دعا کنید که بتونیم بیاییم حوزه
    خداقوت
    یازهرا التماس دعا

  • باسلام
    مطلب شما مورد بازدید مجمع طلاب وبلاگ نویس(Talabeh.net) قرار گرفت.
    موفق و سربلند باشید

    • سلام
      من هم میخام به مجمع بپیوندم
      آدرس وبلاگم هم همینه که اینجا گذاشتم
      یا علی

  • سلام
    امیدوارم موفق باشید و خوشحالیم از آشناییتون
    از وبلاگتون هم دیدن کردم
    انشاالله هروقت قسمت باشه نظراتم رو در وبلاگتون خواهید دید.

    در پناه آقا امام زمان باشید
    یاعلی

فرستادن دیدگاه برای در حسرت طلبگی!

برای افزودن شکلک کلیک کنید

SmileBig SmileGrinLaughFrownBig FrownCryNeutralWinkKissRazzChicCoolAngryReally AngryConfusedQuestionThinkingPainShockYesNoLOLSillyBeautyLashesCuteShyBlushKissedIn LoveDroolGiggleSnickerHeh!SmirkWiltWeepIDKStruggleSide FrownDazedHypnotizedSweatEek!Roll EyesSarcasmDisdainSmugMoney MouthFoot in MouthShut MouthQuietShameBeat UpMeanEvil GrinGrit TeethShoutPissed OffReally PissedMad RazzDrunken RazzSickYawnSleepyDanceClapJumpHandshakeHigh FiveHug LeftHug RightKiss BlowKissingByeGo AwayCall MeOn the PhoneSecretMeetingWavingStopTime OutTalk to the HandLoserLyingDOH!Fingers CrossedWaitingSuspenseTremblePrayWorshipStarvingEatVictoryCurseAlienAngelClownCowboyCyclopsDevilDoctorFemale FighterMale FighterMohawkMusicNerdPartyPirateSkywalkerSnowmanSoldierVampireZombie KillerGhostSkeletonBunnyCatCat 2ChickChickenChicken 2CowCow 2DogDog 2DuckGoatHippoKoalaLionMonkeyMonkey 2MousePandaPigPig 2SheepSheep 2ReindeerSnailTigerTurtleBeerDrinkLiquorCoffeeCakePizzaWatermelonBowlPlateCanFemaleMaleHeartBroken HeartRoseDead RosePeaceYin YangUS FlagMoonStarSunCloudyRainThunderUmbrellaRainbowMusic NoteAirplaneCarIslandAnnouncebrbMailCellPhoneCameraFilmTVClockLampSearchCoinsComputerConsolePresentSoccerCloverPumpkinBombHammerKnifeHandcuffsPillPoopCigarette