جستجوی آرشیو " اقا"
خرداد
۱۷
۱۳۹۱

راهبر۲!

راهبر

امروز قلم میزنم با رخصت از شیردلیران عالم رهبر پهلوانان تاریخ سمبل دلاوری و شجاعت امام عارفان و پاکان و برادر محمد بن عبدالله و عبد صالح پروردگار عالمیان آری ! با رخصت از تو ای مولایم !إی علی (علیه السلام) جانم! این چند خط را به نگاره در می آورم ، پس یا علی جان مددی   قسمت قبل تا به اینجای رسیده بودیم که راهبر وارد اتاق شدند…(دوستانی که قسمت اول مطلب راهبر! […]

خرداد
۱۰
۱۳۹۱

راهبر!

راهبر

امروز قلم میزنم به نامت !زیرا که نامت نیز هدایتگر است! امروز قلم میزنم بر مظلومیتت!زیرا که مظلومیتت در هر عصر ثابت شده است! امروز قلم میزنم بر علمت!زیرا که علمت در بر دارنده همه کهشکشان ها و مخلوقات هستیست! و امروز قلم میزنم راهت!زیرا که راهت تا ابد جاویدان است! و إی امام هدایتگرم و إی هادی دل های خسته!بر قصور ما بگذر و دست از مای گنه کاران مکش!زیرا که گنه کاران چون […]

اسفند
۱۹
۱۳۹۰

انتظار!

انتظار

تا لحظاتی پیش مبهوت بودم که بدانم امروز قلمم را به نیت کدام نور بر روی ورق بگردانم!ولی او خود بر احوالم اگاه تر بود و خود فرمود! قلم بزن به یادم که مظلوم ترینم در این زمان! قلم بزن به یادم که شیعیانم تنهایم گذاشته اند! قلم بزن به یادم که شیعیان جز حاجت مرا نیازی نیست! آقا جان!ارباب من!در این شب جمعه به یادت نه!به وجودت قلم میزنم!قلم میزنم که بدانی سرباز صفرت […]