دی
۱۰
۱۳۹۳

برایِ خدا!(۲)

برایِ خدا!(2)Reviewed by مهندس طلبه on Dec 31Rating: 4.5برای خداخاطره سفر به بیت المقدس

آدم اگه بینا باشه میتونه اسباب و مسببات و تو این جهان ببینه…

چند روز پیش توفیق داشتم پیش یکی از روحانی های بزرگوار بودم (قبلا یه خاطره از ایشون نقل کردم،برای خوندن خاطره قبلی اینجا کلیک کنید) ابن بار هم ایشون یکی دیگه از خاطراتشون و نقل کردن که شخصا برای من خیلی جالب بود:

،سالهای قحدود سالهای ۴۲ و ۴۳ بود،اون زمان شاه معافیت سربازی و برای طلبه ها برداشته بود و اگه طلبه ای به چشم مامورای شاه میومدن اونا طلبه رو میگرفتن و میفرستادن سربازی.منم برای دیدن خانواده رفته بودم شهرستان.اتفاقا یکی از مامورای شهربانی منو دید و گفت که بیام شهربانی به یه سری سوال جواب بدم.رفتم اونجا و بهم گفتن که آقای ع باشما کار داره!تا اسم آقای ع و شنیدم شستم خبردار شد که قضیه سربازیه!آقای ع منو دید و بهم گفت که باید برم مرکز استان خودم و برای سربازی معرفی کنم. (تو پرانتز بگم که این اقای ع دل خوشی از مافوقش نداشت،چون مافوقش آدم سختگیری بود و پسرش و فرستاده بود سربازی،از اون طرف هم بهش فشار میوورد که چرا طلبه ها رو نمیاری برای سربازی!)

بعد به سربازا دستور میداد که همراه من بیان!اما هیچ کس قبول نمیکرد! میگفتن ما آبروی خودمون و نمیبریم!(چون اگه مردم میدیدن که مامورا یه طلبه رو به زور میبرن وجه ی اون طرف بین مردم خراب میشد )تا اینکه با قول یه هفته مرخصی یکی از سربازا حاضر شد با من بیاد،اونم به این شرط که اون یه طرف خیابون باشه منم طرف دیگه! صبح زود هم راه افتادیم که خلوت باشه و من و کسی نبینه!

خلاصه به همراه اون سرباز و پدربزرگم  سوار اتوبوس شدیم و به شهررفتیم (علت همراه اومدن پدربزرگم این بود که اگه بشه بتونم معافیت کفالت بگیرم.پدرم هم که یکی ازروحانیون با اخلاص شهرستانمون بود،بعدا خودشون و به ما رسوندن.)وقتی رسیدیم شهربانی اونجا یه پیرمرد بد اخلاق که همه کاره اونجا بود منو دید  وبا عصبانیت گفت :برای چی اومدی؟گفتم برای سربازی.گفت :اینا کیه با خودت اوردی ؟گفتم اگه بشه میخوام معافیت کفالت بگیرم.نیشخندی زد وگفت:اینا فایده نداره و تو سربازی!گفت برو بیرون منتظر باش تا صدات کنم.ما هم هیچی نگفتیم .و رفتیم بیرون.هرچی صبر کردیم کسی صدامون نزد.آخرش بعد یکی دو ساعت معطلی برگشتم پیش همون پیرمرد بداخلاق و گفتم :هرچی وایسادم خبری نشد،چی کار باید بکنم؟با عصبانیت گفت:این برگه رو پر کن.همون لحظه بود که پدرم از در وارد شدن.

پیرمرد بهم گفت پایین برگه بنویس که من نمیتونم کفالت کسی و به عهده بگیرم .احساس کردم با این حرفش میخواد یه چیزی بهم بگه.چیزی نگفتم.دوباره حرفش و تکرار کرد.دوباره چیزی نگفتم.دفه سوم که ازم خواست این کارو بکنم گفتم:پس کی به پدر بزرگم رسیدگی کنه؟یهو گل از گل پیرمرد شکفت و گفت:آهااااان.همینو بگو!

همون پیرمرد بداخلاق که با یه من عسل هم نمیشد خوردش حالا  داشت به من کمک میکرد که معاف بشم.

پیرمرد یه سری سوال از پدرم پرسید و بعد گفت:حاج آقا از در که وارد شدی محبتت افتاد تو دل من!تا این جمله رو گفت پدربزرگم سریع گفتن:حالا که اینطوریه کار پسرشون و راه بنداز!پیرمرد هم گفت:کارپسرشون که حله!و معافیت کفالت رو برای من درست کرد!!!وقتی به شهرستان خودمون رسیدیم آقای ع و دیدیم،ازمون پرسید:چی شد؟سرباز شدی؟گفتم نه!معاف شدم! کارد میزدی خون آقای ع در نمیومد!گفت حالا آزاد شدی!گفتم من از اول آزاد بودم و بنده هیچ کسی جز خدا نبودم!و راهم و کشیدم و اومدم!

یه ماهی از این ماجرا گذشت.یه روز که تو خونه نشسته بودم در خونه رو زدن.پدرم رفتن دم در و بعد از مدتی  اومدن و گفتن قراره منو بفرستن مکه،میدونی که من نمیتونم برم، اگه میخوای میتونی به جای من بری،منم از خدا خواسته قبول کردم!فقط یه مشکل بود اونم اینکه باید دوباره میرفتیم پیش اون پیرمرد بداخلاق و ازش اجازه خروج میگرفتیم.یادم افتاد که لحظات اخر بهم گفته بود که تو رو معاف میکنم که بری یه طلبه فاضل و باسوادبشی!حالا ما میخواسیم درس و ول کنیم و بریم مکه!

توکل به خدا کردیم و رفتیم شهر پیشش.همونجور که فکر میکردیم اول مخالفت کرد.گفت من شما رو معاف کردم که برید پی درستون حالا میخواید برید مکه؟؟؟پدرم گفتن این کار علت داره .این هم جزو درسشه.بین ما طلبه ها معروفه که تا کسی نره مکه و اونجا رو نبینه نمیتونه از چند و چون و ماجرا و احکام و مسایلش سر در بیاره.بالاخره راضیش کردیم و راهی مکه شدیم.

اعمال و به جا اوردیم از اونجا رفتیم مدینه.اون زمان یه سری راننده های عراقی بودن که با هزینه کم از راه زمینی حجاج و میبردن کربلا،با بقیه همسفرا نشسته بودیم و که یکی از راننده ها اومد و به ما اصرار کرد که بریم،چند نفری قبول کردن  که باهاش برن.به من هم پیشنهاد دادن که باهاشون برم.بهشون گفتم من برای سفر حج پول همراه خودم اوردم.راستش الان خیلی پول ندارم،یه مقداری هست که برای سوغاتی کنار گذاشتم. اونا گفتن اشکال نداره،تو باما بیا که روحانی کاروانمون باشی.منم قبول کردم.خلاصه بقیه مسافرا با هواپیما برگشتن ایران،فردای اون روز راننده عراقی اومد و گفت شرمنده!عربستان به ما اجازه خروج زمینی و نمیده مجبوریم با هواپیما تا شام(سوریه)بریم و از اونجا با ماشین تا کربلا میبرمتون!ما خیلی ناراحت شدیم گفتیم کاش لااقل یه روز زودتر میگفتی ما برمیگشتیم ایران!چاره ای نبود.با هواپیما تا سوریه رفتیم و از اونجا با ماشین تا کربلا!تو راه از اردن و فلسطین  و… هم گذشتیم.به مسجد الاقصی و بیت الحم و مفبره حضرت ابراهیم هم سر زدیم.تا  اینکه هفتم محرم رسیدیم کربلا.چن روزی کربلا بودیم و نجف وکاظمین و سامرا هم رفتیم.دیگه کم کم باید برمیگشتیم.روز آخری که میخواستیم زیارت وداع بخونیم من دلم شکست. گفتم یا امام حسین من دوست دارم زیارت طلبگی بیام،این طوری که سر سفره دیگران باشم و… به دلم نمیشینه.خلاصه داشتم میرفتم خونه که یکی از هم سفرام اومد و گفت شنیدی آیت الله …اومده؟شخصی که ایشون میگفت یکی از روحانیون بزرگ و فاضل شهرستانمون بود که من و خانوادم رو میشناخت.گفتم نه.گفت:الان تو حرمه بریم پیش ایشون.رفتیم پیش اون عالم بزرگوار.ایشون وقتی منو دید گفت تا کی هستی؟گفتم فردا میخوام برم.گفتن میخوای بری؟میخوای اربعین و ول کنی و بری؟با اینکه ته دلم میخواستم بمونم به ایشون گفتم بالاخره پدرم منتظرم هستن و بقیه هم میخوان برن باید باهاشون برگردم.گفتن پدرت با من،بقیه رو هم من راضی میکنم بمونن،اگه نموندن شما پیش من بمون.خلاصه بقیه همسفرا راضی نشدن بمونن.ولی ایشون نذاشتن من برم.گفتن اگه بمونی با هم یه حجره تو حوزه میگیریم و یه زیارت طلبگی میکنیم خرج و مخارجت هم با من،ولی اگه بری من مجبورم خونه مردم بمونم و اونجوری آزادی عمل ندارم.منم از خدا خواسته قبول کردم و تو دلم بشکن میزدم!بعدها اون عالم برای من تعریف کرد که همیشه وقتی میومدن عراق چند روز کاظمین میموندن تا خستگیشون دربره بعد میومدن کربلا،ولی این دفه انگار یه نفر هی هولشون میداده .تا زیارت کاظمین و انجام دادن فوری اومدن کربلا!ایشون میگفتن اگه دیرتر میومدم شما رو نمیدیدم و نمیتونستم یه زیارت طلبگی بکنم.این دفه امام حسین میخواستن من زیارت طلبگی بکنم.

منم تو این فکر بودم که اگه ایشون نمیومدن من هم به آرزوم نمیرسیدم!

و این طوری بود که تو زمانیکه طلبه ها سخت ترین شرایط و برای سفر به خارج از کشور داشتن تونستم به مکه و مدینه و سوریه وکربلا و نجف و کاظمین و سامرا مشرف بشم.حتی جاهایی مثل مسجد الاقصی قسمتم بشه که کمتر کسیه تونسته اونجا بره. اگه اون روز اون مامور منو نمیدید و نمیرفتم شهربانی،معافیت نمیگرفتم و نمیتونستم برم زیارت.

عسی ان تکرهوا شیئا و هو خیرا لکم….

آدم اگه بینا باشه میتونه اسباب و مسببات و تو این جهان ببینه…

—————————————-

سلام به همه رفقا

گله نکنید که چرا هفته پیش مطلب نذاشتم. راستش این چند وقته واقعا دیگه فرصت هر هفته مطلب گذاشتن رو ندارم، واسه همینم تصمیم گرفتم هر دو هفته یه بار مطلب بذارم. ولی دیگه بد قولی نمیکنم و روز چهارشنبه سر موعد مطلب رو میذارم. پس مطلب بعدی میشه روز بیست و چهارم دی ماه ۹۳ ،ان شاالله

دعا کنید که برای آنان که بر گردن ما حقی دارند، مخصوصا پدران و مادران مهربانی که اگه هستند که خاک پایشان را بر چشم کشیم و اگر نیستند با یک فاتحه یادشان کنیم…

یاعلی مددی

مهندس طلبه

۹۳/۱۰/۱۰

      مطالب مرتبط

درباره نویسنده:

من متولد شهر مقدس تهرانم! پدرم پزشک و مادرم استاد دانشگاه هستند و خودم هم در مقطع کارشناسی رشته کامپیوتر(Computer) گرایش نرم افزار (Software) تحصیل کردم. بعد از اتمام لیسانس به عللی مسیر زندگیم عوض شد و تصمیم گرفتم دانشگاه رها کنم و دیگه ادامه تحصیل ندم و بیام حوزه...

۲۱ دیدگاه + فرستادن دیدگاه

  • بسم الله الرحمن الرحیم
    سلام علیکم
    سید بزرگوار دیگه کی یاعلی میگی و وارد گود میشی

  • مهندس جان درباره ی عرفان شیعه وعارفان معروف مطلب بگذارلطفا.درباره ی دراویش هم چیزی بنویس وآگاهی بده به ما لطفا.مطالبت خوب وجذابه دستت درد نکنه،راستی دوست داشتم درآینده بیام ساکن قم بشم چه جورشهریه?آدم هاش،آب وهواش وآیا هنوز آبش شوره?ببخشید فضولی کردم.یاحق

  • سلام مهندس ظاهرا خیلی خسته این که مطلب جدیدی نذاشتینا
    یه یا علی میخواد,

    یا علی…..

  • سلام لطفا شماره تلفن مهندس رواگه کسی داره بهم بده

    • سلام علیکم
      آدرس ایمیلم پیغام بفرستید تا تلفنم را برای شما بفرستم
      info (at) zolfaqar dot ir
      یاعلی مددی

  • عرض سلام
    و تبریک بخاطر سایت پرطرفدارتون
    راستش بنده شروع به تحقیق در موضوع شیوه تبلیغی هر یک امامان کرده ام
    ممنون میشم در این زمینه راهنمایی ام کنید
    حالا یا با دادن لینک خوب، معرفی کتاب، …
    خدا خیرتون بده
    فقط زود
    چون زمانم محدوده
    وفقکم ألله لما یحب و یرضی

  • سلام
    خداقوت
    بنده خبر نگار یکی از سایت های استانی هستم اگر موافق باشید با شما مصاحبه در حوزه طلبگی از شما گرفته شود.سوالات براتون ایمیل کنم شما جواب بدید.
    متشکرم

    • سلام علیکم
      مشکلی نیست.ایمیل
      info {at} zolfaqar dot ir
      یاعلی مددی

  • سلام.یه سوالی داشتم.من که سال دوم دانشگاه هستم و اگر بخوام بیام حوزه آیا با مدرک دیپلم باید امتحان بدم و اینکه آیا باید از دانشگاه انصراف بدم برای شرکت در آزمون حوزه؟؟؟یا همزمان میشه آزمون حوزه رو بدم و اگه قبول شدم بعد از دانشگاه انصراف بدم؟؟؟ باتشکر یاعلی(سلام الله علیه)

    • سلام علیکم
      برای پاسخ سوالتان به این ادرس ایمیل بزنید
      info {at} zolfaqar dot ir

      یاعلی

  • حج آقا یادت رفت ما را خدای اسباب و مسببات بسپاری!

  • سلام
    فوق العاده بود!

  • با سلام می خواستم بپرسم آیا در قران صریحا آمده که مسیح مجرد بوده؟اگر هست خواهشا سوره و آیه آن را بگویید.
    تشکر

    • سلام علی اقای عزیز
      یه جستجو کوتاه کردم نتیجه این شد:آیه ای درباره مجرد بودن حضرت عیسی علیه السلام نازل نشده
      یا علی مددی

      • تشکر و سپاس فراوان.
        این سوال را از این جهت پرسیدم که در ساله ۹۱ تکه ای پاپیروس در مصر پیدا شد که مسیح کسی را به عنوان همسر خود مورد خطاب قرار میداد.صحت قدمت این تکه پاپیروس فروردین ماه امسال تایید شد و حدس اولیه محققان این است که همسر مسیج مریم مجدلیه بوده البته این نظریه با مخالفت شدید واتیکان مواجه شده است.البته عمومی کردن این فرضیه رو به طور جهانی ،دن براون(Dan brown) با کتاب (رمز داوینچی)انجام داد.در صورتی که این فرضیه اثبات بشه به طور کلی عقاید کلیسا در مورد تجرد کشیشان و جایگاه زن در مسیحت متزلزل میشه.

  • سلام خوشا به حال اون عالم واقعا خدا خیلی دوسش داشته که اینهمه زیارت رو یه جا نصیبش کرده. التماس دع. یا علی…

  • سلام. خیلی جالب بود.ان شاالله موفق باشید.

  • “گفتم یا امام حسین من دوست دارم زیارت طلبگی بیام،این طوری که سر سفره دیگران باشم و… به دلم نمیشینه”
    زیارت طلبگی چیه؟ با زیارتهای عادی که مردم میرن، چه فرقی میکنه؟…
    خوش به حالش تازه گفتن به دلم نمیشینه…من اگه بجای ایشون بودم ذوق مرگ همین رفتن بودم…
    این بزرگوار مگه تو زندگیشون چیکار کرده بودند که خدا و ائمه اینطور بهشون لطف کردند؟ پس چرا ازین اتفاق ها برا ما اتفاق نمیوفته؟ خودم رو میگم، یعنی اینقدر بدم که با وجود خواستن بهم نمیدن ولی ایشون و خیلی های دیگه با وجود اینکه نمیخوان هی براشون سفرهای زیارتی پیش میاد…
    چه بدونم…من که تو کار خدا موندم…سوای مسئله ی بالا که ایشون انسان شریفی بودند…مثلا سر همین جریان اربعین امسال آدمایی رو دیدم که حق الناس به گردن داشتن و رفتن…
    چه بدونم…دارم فکر میکنم ولم کردن تو یه بیابون…شایدم! نه حتما اونقدر پستم که نمیشه…
    شایدم باید اونقدر بد بشم که دادم برسن………من که نمیتونم اونقدر خوب باشم که دوسم داشته باشن…

    • نکته اصلی مطلب رو نگرفتید!
      نکته مطلب این بود که «اگر بینا باشیم می تونیم دست خدا رو تو زندگیمون ببینیم» حالا این یک نمونه فجیعش بوده! ولی برای ما هم از این جور اتفاقات زیاد می افته، ولی نمی فهمیم.

      • مرسی…به نکته ی خوبی اشاره کردید…
        ولی من و امثال من جنس خاکمون مرغوب نیست وگرنه خیلی اشتباهات رو نمیکردیم…میدونم بیشتر از همه خود آدم مقصره…ولی خیلی چیزها دخیله…چه بدونم شاید هنوز هم در اشتباهم…
        اون روزی که اون مطلب رو نوشتم خیلی به خودم امیدوار بودم…ولی وقتی اساسی به خودم نگاه کردم دیدم حقمه که تو حسرت باشم…
        جناب مهندس! اون مطلب قبلیِ من رو حذف کن…نمیخوام کسی بخونه و گمراه بشه و چمدونم بیشتر ازین سنگین بشه…

  • افسوس….من خیلی خراب شدم کاش یکی بغلم میکرد و تا خدا میرسوندم. تحویل خدا میدادم….چه ارامشی….

فرستادن دیدگاه

برای افزودن شکلک کلیک کنید

SmileBig SmileGrinLaughFrownBig FrownCryNeutralWinkKissRazzChicCoolAngryReally AngryConfusedQuestionThinkingPainShockYesNoLOLSillyBeautyLashesCuteShyBlushKissedIn LoveDroolGiggleSnickerHeh!SmirkWiltWeepIDKStruggleSide FrownDazedHypnotizedSweatEek!Roll EyesSarcasmDisdainSmugMoney MouthFoot in MouthShut MouthQuietShameBeat UpMeanEvil GrinGrit TeethShoutPissed OffReally PissedMad RazzDrunken RazzSickYawnSleepyDanceClapJumpHandshakeHigh FiveHug LeftHug RightKiss BlowKissingByeGo AwayCall MeOn the PhoneSecretMeetingWavingStopTime OutTalk to the HandLoserLyingDOH!Fingers CrossedWaitingSuspenseTremblePrayWorshipStarvingEatVictoryCurseAlienAngelClownCowboyCyclopsDevilDoctorFemale FighterMale FighterMohawkMusicNerdPartyPirateSkywalkerSnowmanSoldierVampireZombie KillerGhostSkeletonBunnyCatCat 2ChickChickenChicken 2CowCow 2DogDog 2DuckGoatHippoKoalaLionMonkeyMonkey 2MousePandaPigPig 2SheepSheep 2ReindeerSnailTigerTurtleBeerDrinkLiquorCoffeeCakePizzaWatermelonBowlPlateCanFemaleMaleHeartBroken HeartRoseDead RosePeaceYin YangUS FlagMoonStarSunCloudyRainThunderUmbrellaRainbowMusic NoteAirplaneCarIslandAnnouncebrbMailCellPhoneCameraFilmTVClockLampSearchCoinsComputerConsolePresentSoccerCloverPumpkinBombHammerKnifeHandcuffsPillPoopCigarette