۸
۱۳۹۴
مذاکرات ۱+۱
یک ساعت گفتگو از هر دری آخرش ختم به نویسندگی من شد.
از نماز در باغ وحش اندلس به چهار جهت،تا فیلترینگ شبکه های اجتماعی گوشی،و اسلام در اروپا و تمدن اسلامی.
نمی دونم حرفهای بی ربطمون چه ربطی به نویسندگی من* تو این سایت داشت،همه حرفها رو دیشب سید**(مهندس طلبه) پشت تلفن بهم گفته بود، ولی هر چی بود نتایج مذاکره برد برد بود.البته نه اون برد- بردی که برخی برادران دیپلمات برداشت می کنند.(منظورم کاملاً سیاسی بود،لطفاً برداشت دیگری نفرمایید).
این اولین آشنایی من با ایشون و دیدار مستقیم بود.اون هم تو حیاط مدرسه معصومیه(سلام الله علیها)
هم من حس کنجکاوییم فروکش کرد،هم سید برا سایتش یه آدم بیکار پیدا کرد تا نویسندگی کنه(خدا کنه که بعداً پشیمون نشه!)
حس فضولی جامعه شناسانم باعث شد که مسیر مذاکرات به انحراف کشیده بشه. با طرح سوال های چند بعدی،از بحث وبلاگ به ناکجاها که نرسیدیم،البته کمی حس پلیسی گرایانه هم در ماجرا سهیم بود…
سید هم که هزار بار ماشاالله یه گوش شنوا پیدا کرده بود و داشت می رفت به تحلیل های تمدنی برسه !
بله!این آقا سید ما هم اصلا توجهی به شاخه درخت که یه راست تو چشم بنده بود نداشت و تازه منبرش گل کرده بود. هوای بارونی هم هی شاخه رو از تو چشمم در می آورد و هی می کرد تو گوشم.هم گوشم به حرف های سید بود و هم به خش خش شاخه درخت.هرجوری هم نشستم این شاخه دست بردار نبود،در هر صورت یه چشم و یه گوش در معرض شاخه بود.
شاید امتحان صبر بود که سید من رو آزمایش کنه که من چقدر صبر دارم و آیا در مصاحبه سید قبول میشم یا نه!!!
که صدای قرآن قبل از اذون بلند شد و به فریاد من رسید(البته اغراق کردم،خود من بیشتر مایل بودم که بشنوم و سوالات رو مثل تیربار پشت سر هم مطرح میکردم)
همه این ماجرا از یه برگه شروع شد که روش نوشته بود”به همکاری نیازمندیم و…” و من هم یه پیامک به سید زدم.و زنگ و دیدار و اولین مطلب من.
این شد آغاز آشنایی من ومهندس طلبه.
در نوشته های بعدی انشاالله درباره نحوه ورود خودم به حوزه و اومدن به قم؛و تجربیاتم و اتفاقاتی که برای من در این زمینه پیش اومد و بعد درباره مشکلات طلبگی و سپس در مورد سیستم آموزشی حوزه کمی خواهم نوشت.
————————————————————————————
*من امیر خندان،دومین نویسنده سایت مهندس طلبه،بعد از ۵ سال روند انحصاری مهندس طلبه در نوشتن هستم.این دومین مطلب دومین نویسنده است.برای خواندن مطلب اول بنده اینجا کلیک نمایید.
**منظور از سید درتمام این متن شخص شخیص”مهندس طلبه”می باشد.
***قابل توجه خوانندگان مطلب قبلی:
با توجه به نظرات مطلب قبلی بنده،با جناب صادق عیدی که انتقاداتی داشتند یه ملاقاتی کردم( که سرآغازی شد برای من که یه دوسته دیگه به خیل رفقام افزوده بشه) که شاید تو مطالب بعدی خلاصه ای از حدود ۲ ساعت گپ دوستانه رو تحت عنوان”حوزه گل و بلبل نیست” در این جا بیاورم و یا به تناسب مطلب در وبلاگم.
۱۰ دیدگاه + فرستادن دیدگاه
فرستادن دیدگاه
حوزه مجازی
لینک های جالب
- گریه های بی امان! (5350)
- مسافران هواپیما! (3853)
- مداحی انگلیسی! (4271)
- الگوی پرویز پرستویی! (4095)
- شیراز تمام قد ایستاد! (4461)
- جرم فرزاد جمشیدی مشخص شد! (5137)
- قویترین کشور جهان! (3847)
- شبیه "جُوْن" مثل بلال! (3685)
- مرگ بر! (3529)
- سازش هرگز! (4407)
سلام. من هم به سهم خودم به شما خوش آمد میگم.
سلام
بسیار زیبا و بانمک نوشته بودید
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام
ان شاالله که پا به پای مهنس طلبه برین و شاهدموفقیت روزافزونتون باشیم
دوستانی که میرن اعتکاف برا بنده حقیر خیلی دعا کنید و ان شالله استجابت دعای همگان
یا زهرا (س)
صلوات
سلام
آقا سید ۵ سالی سابقه نویسندگی دارن و من شاگردشون محسوب میشم…
من که توفیق ندارم برم،من هم التماس دعا دارم.
یا علی
انشاالله که موفق باشید دوست عزیز
سلام
تشکر
راستی به سایتتون هم سری زدم
ممنونم از حضور سبزتون
سلام
وقت بخیر
موفق باشید انشالله
التماس دعا
سلام
ممنون
با آقای عیدی همونطور که گفتم گپی زدم.ایشون هم طلبه هستن و معممّ.
غیر از یه موضوع که قانع نشدم نظراتشون و انتقاداتشون وارد بود.
به نظرم تو نظرات چون فقط با نوشته ها روبرو هستیم و نه لحن بیان و حالت چهره،سوئ تفاهم طبیعی هستش
مطالب بعدی درباره این گپ و گفت می نویسم.
سلام
با این حرف که نوشته ها باعث سو برداشت و سو تفاهم می شوند کاملا موافقم
انشالله هم شما و هم اقای عیدی عزیز موفق باشید
التماس دعا