جستجوی آرشیو " غذا"
تیر
۲۶
۱۳۹۲

شام!

شام

قلم میزنم برایت ای گرسنگی،زیرا قیامت را بیادم می آوری پس إی گرسنگی،محکم تر بر تن خسته ام شلاق بزن،تا بلکه بیشتر به یاد روز محشر باشم…   بیلی بیلی،بیلی بیلی رفیق:سلام سِد مَمَّد جونی سید محمد:بَه،سلام داش احسان گل گلاب،چه خبرا؟ رفیق:سِد مَمَّد،غرض از مزاحمت،امشب میخوایم با بروبچ بریم بیرون و شام بزنیم،پایه ای؟

دی
۲۱
۱۳۹۰

ناهار!

ناهار

خواستم امروز دستی بر قلم ناتوان ببرم و چند خطی بنویسم!هرچی فکر کردم نتونستم کسی و انتخاب کنم که امروز به نیتش قلم بزنم!اصولا بدون نیت قلم زدن کار بیهوده ایست!وا عجبا من باب همین !تفألی زدیم بر دل خسته !تا ببینی امروز باید با یاد و نام و اذن چه کسانی قلم زد! این دل چه میگوید؟! تافل میگوید به یاد مردانی قلم بزن که مظلومند به یاد مردانی قلم بزن که مردانه جنگیدند […]