تیر
۵
۱۳۹۲

فساد دانشگاهی_قسمت۴

فساد دانشگاهی_قسمت4Reviewed by مهندس طلبه on Jun 26Rating: 4.5فساد دانشگاهیمطلبی درباره چگونگی ازدواج دانشجویان عزیز

قلم میزنم برایت إی مهدی جان

میدانم که از دستمان دلگیری،ولی چه میشود کرد با عاشقانی که دوستت دارند ولی حاضر به دادن بهایش نیستند.

چه میشود کرد…

 

دو هفته قبل راهکار اول برای رفتن به جنگ مشکلات ازدواج در زمان دانشجویی رو بیان کردیم.و این بار میخواهیم بریم سراغ راهکار دوم.(اگر مایلید راهکار اول رو بخونید اینجا کلیک کنید)

و آمّا راهکار بعدی…

توی این گرونی ها راستش کسی رو ندیدم خودش تونسته باشه از صفر تا صد هزینه خونش رو تامین کنه.حالا چه برای خرید،یا رهن یا اجاره.

عموما از طرف خونواده یه کمکی میشن.اگه باباش تیلی باشه(تیلی=تیلیاردر!) خب یه خونه میده به پسرش،اگه غیرتیلی باشه یا برای پول رهنش کمکش میکنه یا مقداری از پول پیش اجاره.

این مطلب توی پرانتز بود و حالا اصل ماجرا.

عده از دختر و پسرای دانشجو دوست ندارن مدت زیادی عقد بمونن.مخصوصا دخترخانم ها که از لحاظ عاطفی اذیت میشن.

اون عده از دانشجویانی که میخوان دوران دانشجویی ازدواج کنند و راهکار أول براشون مقدور نیست ،میتونند برن سراغ راهکار دوم.

حتما میگی دلت خوشه،با کدوم پول!

الان میگم:نگاه کنید،دختر و پسر وقتی مجردن خرجشون چجوری میاد؟پول دختر رو باباش میده،پول پسر رو باباش.

حالا اگه این دختر و پسر بخوان زمان دانشجویی ازدواج کنند (پسرکه دانشجو هست و کار درست درمونی نداره)،حالا چه عیبی داره این دختر و پسر زودتر با هم ازدواج و عروسی کنند و برن سر خونه زندگیشون،و تا وقتی درساشون تموم بشه خرج دختر رو بابای دختر بده و خرج پسر رو بابای پسر!

این مشکلش کجاست؟!

اگه نذاریم زمان دانشجویی با هم ازدواج کنند،در حقیقت باید پدر دخترخانم و پدر آقا پسر باز هم هزینه های بچه هاشون رو بدن(چون دوتایی ازدواج نکردن و مجردن).حالا چه بهتره که این خرج رو بدن دست خودشون تا زودتر ازدواج کنند و زیر یه سقف زندگی کنند.

میدونید چقدر از مشکلات ازدواج دانشجوها حل میشه و میتونند دانشجویان زودتر ازدواج کنند؟!

فقط یه نکته میمونه و اونم پول خونست.یعنی اگه دوتایی بخوان ازدواج کنند باید خونه بگیرن.(خرجشون که دوتا خونواده میدم).

در جواب خونه باید گفت که اگه پسرتون ۳۰ سالگی هم ازدواج کنه عموما خونواده پسر یه کمکی بهش میکنن(حالا یا براش میخرن یا اجاره) ،حالا چه عیبی داره اون هزینه رو به جای اینکه سی سالگی بهش بدن بیست سالگی بهش بدن تا زودتر ازدواج کنه.

دوستان توجه داشته باشن با این روش چند تا مزیت بزرگ رو به دست میارم،اول اینکه دو تا دانشجوی عزیز زودتر  به هم میرسن و میتونن زودتر زندگیشون رو شکل بدن.دوم اینکه هیچ کدوم از خونواده ها (چه پسر و چه دختر) هزینه زیادی تقبل نمیکنند.یعنی هزینه ای که باید توی سن کم بچه هاشون بپردازن با هزینه ای که توی سن زیاد بپردازن دقیقا برابره.(تازه اگه توی سن زیاد بخوان بدن با این تورم باید یه ده برابری بیشتر کمک کنن!!)

فقط قبل از خداحافظی دو تا نکته خدمت دوستان بگیم و رفع زحمت کنیم:

اول اینکه این راهکار من برای دانشجویان خوبه نه برای افراد غیر تحصیل کرده،چونکه آدم دانشجو بالقوه مهارت ها و علم کارهایی رو داره و فقط زمان نیاز داره که بهش فرصت بدن تا این علومی که یادگرفته رو به ثمر برسونه،و ما با این دو راهکار این فرصت رو بهش میدیم تا اولا درسش تموم بشه و در ثانی آهسته آهسته علومش رو به کار بگیره،ولی افرادی که تحصیل کرده نیستند این روش براشون خوب نیست،چون خب بالقوه مهارتی ندارند و علمی هم ندارند،پس باید از همون اول سرکار برن و مهارت رو توی کار کسب کنند(البته اگه سر کار رفتند خوبه که دو تا خانواده تا مدتی همین روش رو براشون پی بگیرن تا بتونند به حد استقلال برسند ،چون باز هم تا مدت ها اونقدر پولی نمیگیرند که بتونند به تنهایی زندگی رو بگردونن)

دوم اعتقاد شخصیم اینه که اگه این دوتا جوون دانشجو زودتر ازدواج کنند ،خدا توی خیلی از موارد روزیشون رو میرسونه و نیازی به این راهکار ها پیدا نمیشه،ولی این راهکار برای کسایی هست که میترسند به مشکل بخورند.

خلاصه کلام اینکه ،اگه بخواییم میشه.ولی مشکل اینجاست نمیخواهیم…

همه دوستان رو به زندگی های عاشقانه و زیبای دانشجویی میسپارم

یاعلی مددی

————————–

سلام به همه رفقای باصفا و با مرام

اول اینکه از رفقا کسی بلده با فایل های صوتی کار کنه؟یعنی بتونه ادیت و درست راستیش کنه؟یه فایل مصاحبه برای سایت هست که میخوایم ادیتش کنیم!(بالا غیرتا اگه کسی بلده یه کمکی بکنه،پکیدم از دست تنهایی!).اگه کسی میتونه کمک کنه بهم ایمیل بزنه:info@zolfaqar.ir

دوم یک بخش توی سایت راه انداختیم به اسم «لینک های جالب».هر لینک باحال که توی نِت دیدم میزنیم تنگ دلش که رفقا حالش رو ببرن.

امری دیگری نیست جز التماس دعای شدید دارم،برای بعضی دوستان سایت که بیشتر جنبه ازدواجی داره

یا علی مددی

مهندس طلبه

۹۲/۰۴/۰۵

      مطالب مرتبط

درباره نویسنده:

من متولد شهر مقدس تهرانم! پدرم پزشک و مادرم استاد دانشگاه هستند و خودم هم در مقطع کارشناسی رشته کامپیوتر(Computer) گرایش نرم افزار (Software) تحصیل کردم. بعد از اتمام لیسانس به عللی مسیر زندگیم عوض شد و تصمیم گرفتم دانشگاه رها کنم و دیگه ادامه تحصیل ندم و بیام حوزه...

۱ دیدگاه + فرستادن دیدگاه

  • بسم رب الشهدا و الصدیقین
    اول به همه دوستان سایت، میلاد منقتم خون حسین بن علی علیه السلام رو تبریک عرض میکنم.در ضمن نائب الزیاره رفقا مشهدالرضا بودیم که جای همه خالی!
    بگذریم که وقتی از راه رسیدم با ده ها نظر مواجه شدم که دقایقی من رو به فکر فرو برد.
    راستش نمیدونستم گریه کنم یا بخندم!مونده بودم.
    بد نیست به گذشته برگردیم و علت نوشتن این مطالب سریالی رو به دوستان بگم.
    داستان برمیگرده به سال اول دانشجوییم،که من و یکی دیگه از دوستام تصمیم گرفتیم همون سال اول ازدواج کنیم.سرتون رو درد نیارم که دقیقا از چپ و راست با مخالفتهای شدید مواجه شدم.(خیلی از نظراتی که دوستان در مخالفت با این نظرات نوشتن رو دقیقا توی اون دوران از بعضی ها شنیدم)
    وقتی با یک دنیا مخالفت مواجه شدم ،در مقابل خودم دو راه دیدم:۱-مثل اکثریت جوونا کوتاه بیام.۲-به مبارزه با این مشکل برم
    از اونجایی که ما پیرو مکتب روح اللهی بودیم و ان شاالله تا آخرین لحظه هم باشیم،گزینه دوم رو انتخاب کردم.برام پیروزی یا شکست مهم نبود،مهم این بود که وظیفم رو انجام بدم.نتیجه با خدا
    چهار سال به مبارزه با تک تک مشکلات رفتم،مشکلاتی که جز با مدد خداوند ،هیچ کس نمیتونست حلش کنه.الانم که به گذشته خودم نگاه میکنم ،پیش خودم میگم سید محمد عجب دل شیری داشتی!آورین،آورین!!
    نمیخوام مشکلات رو باز کنم،ولی قطعا اونقدر زیاد بود که چهار سال عمرم صرفش بشه.
    خلاصه در سن ۲۲ سالگی بعد از حل کردن تمامی مشکلات تونستم ازدواج کنم.و لقب جوون ترین داماد رو در کل خونواده کسب کنم!چونکه توی اقواممون اصلا رسم نیست که در این سن ها ازدواج کنند و معمولا سن ازدواج خیلی خیلی بالاتر از این حرفاست.حتی اگه بالای ۳۵ هم بره که اصلا چیز عجیبی نیست!
    خودم وقتی ازدواج کردم کل سرمایه زندگیم ۲۵۰ هزار تومن بود که اونم با فروش موبایلم بدست اورده بودم.نه کاری داشتم نه باری!
    دانشجو بودم و بی هیچ چیز!
    خانواده خانمم هم یک کلام نپرسیدن کار و بار داری یا نه،چون میدونستند که درس خوندم و آدم درس خونده بیکار نمیمونه!
    ولی دقیقا از همون هفته اول ازدواجم از در و دیوار برام کار جور میشد.(این نکته رو بگم که به هیچ کس نگفته بودم دنبال کارم و فقط توی ذهنم بود!)
    اولش که یه کار توی دانشگاه امیرکبیر واسم جور شد و پشت بندش یه کار توی شریف.این وسط مسطا هم توی یه شرکت پاره وقت کار میکردم.
    خدایی روزی برام میرسید.بریز به پاش نداشتم ولی روی پای خودم بودم.
    بعدش هم که جریان حوزه به صورت ناگهانی به سرمون زد و اومدیم حوزه!(البته به نظرم از برکات ازدواجم همین ورودم به حوزه بود که مطمئنم اگه ازدواج نمیکردم عمرا حوزه میومدم)
    خلاصش این شد زندگی ساده ما.الان بعد از چندین سال که ازدواج ، هنوز همون زندگی ساده دانشجویی رو داریم ولی در حالت طلبگی.
    درسته بریز بپاش ها معمول جامعه رو نداریم
    درسته مثل خیلی از اطرافیان و نزدیکانم مبل و لوستر و هزار و یک قلم لوازم لوکس نداریم
    درسته یه زندگی ساده و طلبگی رو داریم
    درسته دوران عقد خیلی اذیتمون کرد
    درسته نیش و کنایه های خیلی ها امانم رو برید
    ولی در عوضش همدیگر و داریم که با یک دنیا عوضش نمیکنم
    ریز به پاش نداریم ولی شهادت میدم که تا این لحظه خدا یک لحظه هم ما رو تنها نذاشته.
    به قول استادم که میگفت و خودم بارها لمس کردم:به مو رسید ولی پاره نشده
    آره بارها به مو رسید،ولی هیچ وقت پاره نشد.همیشه در لحظات نهایی از در غیبش روزی تعیین شدمون رو رسوند.کاش میشد یه کتاب چاپ میکردم و مینوشتم که هر دفعه چجوری روزی برامون رسیده.
    ما دو سال و نیم توی عقد بودیم،خیلی هم سختمون بود دوران عقد.ولی سختی هاش رو تحمل میکردیم چون به جای این سختی دوران عقد به هم رسیده بودیم.
    خلاصه این شد زندگی ما که اگر این سختی ها رو تحمل نمیکردم میشد زندگی مَن!
    باور کنید اگه به گذشته برگردم همون ۱۸ سالگی ازدواج میکنم.که به نظرم هر روزی که مجرد بودم بعد از این سن خسران است…
    اون دوستم هم که اول بحث گفتم که سال اول دانشگاه تصمیم به ازدواج گرفتیم دقیقا در همون روزی که من عقد کردم اونم عقد کرد.خدا رو شکر الان کار و بارش توپه توپه!ماشاالله بگیم کارش سکه هست و وضعش ردیفه ردیفه!خونه خرید ،ماشین خرید!الانم یه پسر کاکل زری داره که خدا حفظش کنه!
    اونم اولش مثل من از صفر شروع کرد و کم کم به اینجا رسید.یه بار بهم گفت محمد ،اگه کسی میخواد پولدار بشه باید ازدواج کنه.
    بگذریم
    من بعد از ازدواجم خیلی سعی کردم توی بحث ازدواج راحت تر جوونا وارد بشم،از اطرافیان بگیر تا حتی وقتی اومدم حوزه و تخصصی تر توی بحث مشاوره ازدواج وارد شدم.
    توی این مسیر همش درد داشتم.وقتی جوونا رو میدیدم که الکی دارن ازدواجشون رو به تاخیر میندازن قصه میخوردم.
    ولی چی کار میشه کرد وقتی اینقدر خونواده ها پر توقع هستند؟؟؟ اینقدر بعضی از خانم ها که تعدادشون هم کم نیست پر توقع هستند؟؟ اینقدر بعضی آقا پسر ها تنبل و بی خیالن!
    باید قبول کنیم در این زمینه اوضاع جامعه اصلا مطلوب نیست؟سن ازدواج به شدت بالا میره که در عوضش مشکلات فراوانی رو به بار میاره
    فساد در جامعه،افزایش شدید دختران مجردی که امید ازدواج ندارند(به علت سن زیاد)،سهل الوصول بودن و ارزان بودن فساد،افزایش شدید طلاق،ناباروری،افزایش فاصله بین نسل ها،افزایش فساد در بین متاهل ها،کاهش رشد جمعیت،عدم هماهنگی مناسب بین زوجین،توقعات بیش از اندازه خانواده ها که وقتی سن پسر بالا میره توقعات هم بالا میره،کاهش روح عاطفی در خانم ها،مشکلات عدیده روحی در جوانهای مجرد (مانند خودکشی،افسردگی) و…(ده ها مشکل دیگه که بهتر اینجا بیان نشه)
    واقعا درد داره که الکی داریم خودمون رو از اسلام دور میکنیم،دیگه در این زمینه بوی اسلام خیلی کم به مشام میرسه و فقط گاهی برای توجیه رفتارمون به جای حل مشکل برای مردم موعظه میخونیم و با خواندن چند تا آیه میخواهیم از زیر قبول مشکل فرار کنیم!
    خیلی راحت میگیم آره جوون حالا که برات راه ازدواج نیست پاکدامنی پیشه کن و یه آیه تنگش میزنیم و کلی کیفور میشیم که موعظه کردیم!
    وقتی با این قشر مواجه میشم میخوام بترکم،اخه مشکل جامعه که نمیشه با موعظه حل کرد.باید راهکار عملی داد.
    خدا روشکر هیچ وقت سعی نکردم طلبه منبری باشم،چون خوشم نمیاد مردم رو از بالا نگاه کنم.دوست دارم توی مردم باشم و با مردم و جوونا باشم.دوست دارم مردم رو در کنارشون ببینم نه از بالا.
    وقتی میری توی جوونا میفهمی با آیه قران خوندن مشکل جوون حل نمیشه و باید در عمل کاری کرد که بشه ازدواج کرد.
    ولی چه میشه کرد که بعضی مذهبی های ما هم فقط اسم مذهبیت رو یدک میکشن و انصافا بویی از مذهب نبردند
    چه میدونم،اینم شده روزگار ما.باید فقط درد داشته باشیم و غصه بخوریم.جز غصه کار دیگه ای نداریم
    گاهی باید با بعضی درد و دل های جوونا ساعت ها گریه کرد و باید شب ها توی نمازشب فقط اونا رو یاد کرد،حتی توی مکه و مدینه و مشهد و قم هم به جای حاجات خودت ،باید به یاد جوونایی باشی که غصه هاشون دلت رو به درد اوردن
    کاش میشد مثل خیل عظیمی از مردم بی خیال بودی و بی تفاوت رد میشدی از کنار شنیدن غصه های خانم هایی که دیگه امیدی به ازدواج ندارند.یا با شنیدن سختی های پسرهایی که برای دوری از فساد چجوری اذیت میشن،ولی چه کنیم که با شنیدن تک تک این داستان های تلخ زندگی باید گریه کنی تا بلکه از شعله غصه هات کم بشه،ولی خیال باطل که با اشک شعله غصه هایت فزونی میابد.
    ولی چه میشه کرد وقتی بیشترمان خوابیم و نمیخواهیم و حاضر نیستیم برای رسیدن به هدف والای ازدواج به موقع ،حتی یه قدم کوچیک برداریم.
    اصلا حاضر نیستیم یه سختی تحمل کنیم!و دوست داریم خیلی راحت بهترین ازدواج رو هم در بهترین سن داشته باشیم.
    باید به این قشر از جامعه خندید که همچین دیدگاهی دارند.مگه میشه هم به موقع ازدواج کرد و هم همه چیز داشت و هیچ سختی تحمل نکرد؟؟؟
    باید به اون آقا پسری خندید که توقع داره مفتی مفتی ازدواج کنه و حاضر نیست سختی بکشه.
    باید به اون خانواده ای خندید که توقع دارن جوونا در سن کم با این هزینه های سرسام آور همه درخواست هاشون رو برآورده کنند
    باید به اون هایی خندید که حاضر نیستند دو ،سه سالی در عقد باشن تا آقا پسر که قطعا در آینده کار و باری خواهد داشت ،فرصت داشته باشه تا زندگی تشکیل بده
    باید به خودمون بخندیم که حاضر نیستیم برای تحقق ازدواج به موقع سختی بکشیم.
    همه رو بگذاریم و بگذریم که باید گذاشت و گذشت
    بد نیست چند تا نکته درباره راهکارهایی که نوشتم و قصد داشتم به صورت سریالی بنویسم(که البته دیگه ادامه نمیدم) بگم
    ۱- تمام راهکارها رو یا خودم شخصا تجربه کرده بودم یا در دوستانم کسایی بودن که تجربه کرده بودند.پس قطعا برای قسمتی از جامعه ممکن و شدنی بود
    ۲- قرار نیست تک تک راهکار ها برای همه جامعه ممکن و شدنی باشه.خیلی ها توی نظرات مثال میاوردند که چه راهکار مسخره ای! مثلا کسی که فلان مشکل رو داره که با این راهکار نمیتونه ازدواج کنه!
    خب با هر راهکار فقط بخشی از جوونا میتونن ازدواج کنن.لازم نیست با یه راهکار همه جوونا بتونن ازدواج کنن.اگه با یه راهکار یه درصد جوونا هم بتونن ازدواج کنن خیلی خیلی عالیه.پس به جای بخش خالیه لیوان بهتره بخش پر لیوان رو ببینید
    ۳- تمامی این راهکار ها سختی داره ،ولی انسان در هر کاری باید ببینه در مقابل سختی هاش چی بدست میاره.بعضی دوستان فقط توی دیدگاه هاشون به مشکلات و سختی های راهکار میپرداختند.خب طبیعیه هر راهکاری که منجر به ازدواجِ به موقع بشه، مشکلاتی و سختی هایی داره.ولی باید دید در مقابل این سختی ها چی بدست میاریم.در مقابل این سختی ها یک زندگی عاشقانه و اسلامی بدست میاریم که نمیشه براش قیمت گذاشت
    ۴- شاید بعضی ها میگفتند خب،راهکار ها خوبه ولی الان خانواده ای نیست که حاضر بشه اینجوری ازدواج کنه.خب،حتی اگه برای شما اینجوری هم هست،حداقل کاری که میتونید بکنید اینه که سعی کنید وقتی خودتون بزرگ شدید و خواستید بچه هاتون رو عروس و داماد کنید ،عامل به این راهکار ها باشید.
    ۵- به نظرم نمیشه به موقع ازدواج کرد ولی هیچ مشکلی نداشت.باید بهای ازدواج به موقع رو داد.هم آقا پسر هم دختر خانم هم خانواده های دو طرف.یکی اگه این وسط لنگ بزنه نمیشه که نمیشه!
    هم خود آقا پسر باید دستی بالا بزنه و یه کاری دست و پا کنه و سختیش رو به جون بخره
    هم دختر خانم باید سختی هایی مثل دوران عقد طولانی تر و کم کردن توقعات رو تحمل کنه
    هم خانواده دختر باید توقعاتشون رو کم کنند
    هم خانواده پسر باید تا جایی که ممکنه پسرشون رو حمایت و ساپورت کنند
    و همه بدونند که با تحمل مشکلات ،کم کم به شیرینی تبدیل میشه.خیلی مواقع مشکلات از اونی که فکر میکنی زودتر حل میشه.

    راستش همیشه سعی کردم توی سایت مطالب مرتبط با حوزه رو بنویسم،ولی بخاطر دردی که درباره ازدواج جوونا داشتم با همه مخالفت های درونی و بیرونی تصمیم گرفتم که یه استثنا برای ازدواج قائل بشم و گاهی هم مطالبی سریالی برای ازدواج جوونا بنویسم.برام هم مهم نبود که اصلا تاثیر داره یا نه.حتی اگه یه نفر هم براش مفید نبود مهم نبود.چون هنوز هم پای سفره روح اللهی هستم و نتیجه باز هم برام بی اهمیت بود و فقط مسئول به انجام وظیفه ایم.
    اگه هیچ کس براش مفید نباشه یا صد میلیون نفر براشون مفید باشه ،فرقی نمیکنه.فقط باید دید که وظیفه چیست
    خلاصه این چند قسمت هم که سر دوستان رو درد اوردیم ببخشید و حلال کنید،ولی اگه راهکارهایم برای هیچ کس فایده نداشت ،نظرات دوستان برایم خیلی مفید بود.فهمیدم که از ماست که بر ماست…
    باز نیز باید گذاشت و گذشت
    تصمیم گرفتم دیگه نظرگذاشتن توی این مطلب رو ببندم،چون بعضی نظرات دقیقا صدای تلخ جامعه هست که داره توی سایت طنین اندازه میشه .صدای تلخی که با هر روشی مایل به تاخیر انداختن ازدواج جوون ها هستند.
    شاید میگی خب بذار این طنین تلخ توی سایت هم طنین اندازه بشه
    ولی این طنین تلخ هیچ فایده ای نداره جز اینکه خستگی من و کسانی که تصمیم به این سنت شکنی دارن رو بیشتر کنه. کسی که خودش رو به خواب زده رو نمیشه بیدار کرد…
    ….
    فقط نکته آخر رو به دوستانی بگم که مثل سال اول دانشجویی من میخوان به موقع ازدواج کنند.
    اگه واقعا در خودتون اداره یک زندگی رو میبینید و واقعا مایل به ازدواج هستید پس برای حل تک تک مشکلات پا پیش بذارید و نترسید و مطمئن باشید که خداوند خودش مشکل گشاست.شاید اولش غیرممکن به نظر بیاد ولی قطعا در ادامه راه مشکل ها حل میشه.باید صبر کرد ولو شده ۴ سال!
    و دوستانی که میخواهند یک ازدواج بدون هیچ مشکلی داشته باشند ،راحت میتونند در سنین بالا ازدواج کنند و دیگه مشکلات جوونایی که به موقع ازدواج کردند رو قطعا ندارن،ولی در عوض ده ها مشکل تاخیر در ازدواج رو دارند.ولی انتخاب با خود آنهاست
    در ضمن یک فایل صوتی هم از آقای قرائتی درباره ازدواج شنیدم که حیفم اومد برای رفقای سایت نذارم.برای دانلودش اینجا کلیک کنید
    نکته آخر رو بگم و این طومار رو ببندم و این که،گاهی جوونا و مخصوصا آقاپسر ها کل ازدواج رو در روابط جنسی میبیند.یعنی اگه میبینه نیاز جنسی نداره،میگه خب ازدواج رو به تاخیر میندازیم!
    به این دوستان باید گفت که انصافا هدف ازدواج رو در نیاز جنسی دیدن ،جفای بزرگیه به ازدواج.به نظرم یکی از کوچکترین اهداف ازدواج برطرف کردن نیاز جنسیه.اصلا شاید هدف هم نباشه
    ازدواج یک رابطه مقدس هست که اونقدر اهداف بالایی داره که چون حقیری چون من در مقابل بیانش لال باشم بهتر هست.
    فقط باید گفت که یکی از ثمرات ازدواج تعالی روح هایی چون علی علیه السلام و فاطمه زهرا سلام الله علیهاست
    پس
    چشم ها را باید شست
    جور دیگر باید دید
    یا علی مددی