شهریور
۱۵
۱۳۹۱

سفر!

سفر!Reviewed by مهندس طلبه on Sep 5Rating:

ابتدا قلم نمیزنم!فقط تأمل میکنم! تأملی طولانی و همراه با بُهت! بعد خدا را شکر میکنم!

تأمل میکنم که خداوند در این سرزمین هزار و یک رنگ چه بنده های خالصی برای خود سوا کرده است! آری!

و بعد خدا را شکر میکنم که خداوند من را در این دوران آورده است و من را همنشین و رفیقان این بندگان قرار داده است!

آری!رفیقانی که چه بدانند و چه ندانند دست خداوند در کارهای خیر میشوند !

آری! رفیقانی که به دور از هیاهوی ریا و خودنمایی دست یاری بلند میکنند!

إی رفیقان! امروز به جای خداحافظی بیایید به ما نیز سلامی کنید!سلامی همراه با بوی اخلاص!سلامی همراه با بوی خدایی!سلامی همراه با بوی امید!

پس سلام رفیق…

 

صبح بیست دقیقه ای قبل از نماز بلند میشود !و به رسم ادب وضویی و رکعاتی نماز شب!سپس به سوی هم یارِ همیشگی اش میرود!با لطافت و مهربانی تمام بیدارش میکند و بعد به اجماع نمازی به رسم ادب میخوانند. الله اکبر…

بعد از نماز چند دقیقه ای خود را با کتاب و درس و بحث سرگرم میکند!ولی دلش آشوب است!گویی نگران است!نگران از گفتن مطلبی به هم یارش!

سپس کنار هم یارش مینشیند و چشم در چشمش می اندازد!و داستان را برایش بازگو میکند!

آری!به او میگوید که امروز باید من باب انجام وظیفه به تهران سفر کند!هر بار موقع سفر، گفتنِ این مطلب به هم یارش ،برایش بسیار سنگین و سخت بوده و هست!

هم یار نگاهش میکند و میپرسد!کی عازم شویم!

بغض میکند! به سختی با صدایی لرزان پاسخ میدهد!تنها میرم عزیزم!تنها!

انقدر بغض گلویش را فشرده است که نمیتواند دلیلش را برایش بازگو کند!میداند که بازگو کردن دلیل باعث میشود تا بغضش رسوایش کند!پس سکوت میکند!سکوت بغض آلود!

هم یار! که عمریست در سختی ها و خوشی ها هم یارش بوده سکوت میکند!و شرمندگی و ناراحتی را که در چهره اش موج میزند میبیند و هیچ نمیگوید!آری میداند که بی دلیل تنها به سفر نمیرود! عمریست که به او اطمینان کرده است! از همان روزی که پیوند آسمانی را با هم بستند و با خدای خود عهد کرد که جهاد اکبر را در صبر بر خانه داری به اتمام برساند!آری!عهد کرده و ایمان دارد که خداوند خود فرمود جهاد زن در خانه داریست!

بلند میشود!توشه برای سفر مهیا میکند!

و در لحظه خداحافظی چشم در چشم هم یار می اندازد و میگوید «خداحافظ عزیزم» و گویا بغض کارش را یکسره کرده!و قطراتی اشک را به عنوان امانت به هم یار میدهد!و با دلی غم بار پیش به سوی سفر میرود!پس رحیل…

سالیانیست که علت تنها سفر رفتن را برای هم یار شرح نکرده است!و با سکوت غم بار خود به او اطمینان داده است که برای راحتی او اینکار را کرده است!

نه پولی دارد که وسیله ای نقلیه برای راحتی هم یار تهیه کند!نه پولی که بتواند وسیله ای دربست برایش تا مقصد تامین کند!هیچ!

و او به ساعت ها ایستادن و منتظر ماندن برای سوار شدن در یک اتوبوس زوار در رفته عادت کرده است!

او به نیشخند ها و تمسخرهای مردم عادت کرده است!

او به اهانت ها و جسارت های یاران کوچه و بازار عادت کرده است!

او به همه اینها عادت کرده است!حتی بارها شنیده است که دوستانی از هم کیشانش جانشان را بخاطر این لباس فدا کرده اند!

همه را میداند!ولی چه کند! از طرفی وظیفه برایش ایجاب میکند که به این شهر یعنی تهران سفر کند! و از طرفی دیگر نمیخواهد هم یارش اذیت شود!زیرا که سالیانیست درک کرده که هم سفر شدن دیگران با  خودش چقدر سخت است!

بعد از مدتی مدید که انتظارش به سر میرسد و سرانجام راننده ای نیمه منصف حاضر میشود که سوارش کند!

از بحث های بی منطق راننده در حین راه صرف نظر میکند! چرا که انقدر فکرش درگیر لحظه جدایی از هم یار است که دیگر فکرش به جایی دیگر متمرکز نمیشود!

وارد تهران میشود!طعنه ها و تمسخر ها و کنایه ها را یکی یکی میشنود!و در جواب هرکدام لبخندی از سر رضا میزند!لبخندی شیرین! شیرین بخاطر آنکه ایمان دارد که تمامی انبیاء از همین راه سخت گذشته اند!ایمان دارد!

 پیش میرود!لحظه ای درنگ نمیکند!زیرا میداند که صحنه جهاد اکبر جای درنگ نیست!جای جانفشانیست!و «حق» زیباترین جانفشانی ها را خریدار است! و میداند بهترین مشتری «حق» حسین علیه السلام است!حسین علیه السلام که از همه چیزش گذشت تا بهترین ها را برای «حق» به معرض فروش قرار دهد!

میرود تا به مقصد میرسد!

آری مقصد!

میدانی مقصد کجاست؟

مقصد خانه فداکاران است!

مقصد خانه مهربانان است!

مقصد خانه مادران مهربان است!مادرانی فداکار!

مادرانی که عمری فرزندی را به عشق ثمره دادنش بزرگ کرده اند و دقیقا در موقع برداشت محصول باید آن را برای خدا فداکنند و به دیاری دیگر روانه سازند!

زیرا این مادران میدانند که در هر زمانی دین خدا نیاز به مبلغ دارد!و باز میدانند که باید بهترین ها را در راه خدا فداکنند!

آری !میداند که اگر این مادران نبودند هیچ گاه خمینی ها نیز نمیبودند!

به مقصد میرسد!زنگ در را میزند!و دقایقی منتظر میماند!

صبر به اتمام میرسد!مادر در را باز میکند! با لبخند در چهره مهربان مادر نگاه میکند!در چهره او صبر و فداکاری را میبیند!و البته رضا را!

وارد خانه میشود! خم میشود و دست مادر در میبوسد! هنوز هم دل طوفانیش آرام نشده! و هنوز هم به اندازه کرامت این مادر اکرامش نکرده است! بر روی زمین می افتد و به ناگاه بر پای مادر بوسه میزند…

———————————————————————————-

سلام بر همه دوستان با مرام و با صفا که واقعا خستگی رو از تن آدم بیرون میکند!ایول داره!خدایی میگم!

خواستم اول کار بهتون سلام کنم!دیدن به روند داستان لطمه وارد میشه!واسه همین آخر سلام میکنم!بازم سلام!

دو تا نکته!

اولندش! این داستان معلوم نیست واقعی باشه!داستانه!شاید باشه شایدم نباشه!کی میدونه جز خدا!

دیما! نمیدونم چی بگم!وقتی بعضی از دوستان وبلاگ میشن معنای دقیق «من حیث لایحتسب»!

راستش هفته پیش جریان تعطیلی آپلود سنتر مهندس طلبه رو که یادتونه! حتما یادتونه!

یکی از دوستان وبلاگ که تاکید کردند اسمشون فاش نشه! هزینه این پروژه رو بر عهده گرفتند! دستشون طلا!اجرشون ایشالا کربلا!

پس به امیدخداوند آپلود سنتر قویتر از قبلا به کار خودش ادامه میده!

راستش وقتی این دوست بزرگوار تماس گرفتن و گفتن که هزینه آپلود سنتر رو میدن دقایقی فکر کردم!فکر کردم به این که خدا عجب بنده هایی داره…

راستی برای حمایت از آپلود سنتر یه لینکی هم بهش بدید بد نیست!مطمئن باشید واستون گناه نمینویسن!

برای رفتن به آپلود سنتر اینجا کلیک نمایید!

در ضمن هزینه آپلود سنتر ماهی ۵۰ هزار تومن بود که با صحبت هایی که با صاحب سرور شد به ۳۰ هزار تومن کاهش یافت و اولین ارسال هزینه آپلود سنتر توسط این« دوست بزرگوارمون» به شرح زیر هست:

 

مبلغ گردش شرح واریز کننده شماره سریال شعبه تاریخ زمان  
+۵۰۰,۰۰۰ واریز به کارت متمرکز از کارت شتاب ملی ایران  ……….. …. اداره حسابداری متمرکز ۲۱:۲۹:۰۳ ۱۳۹۱/۰۶/۱۰ پول دریافت شده از دوست بزرگوارمون
-۳۰۵,۰۰۰ برداشت از کارت متمرکز به کارت شتاب ملت  ……….. ۵۵۶۴۸۷  اداره حسابداری متمرکز ۲۳:۲۴:۴۶ ۱۳۹۱/۰۶/۱۰ پول ارسال شده توسط مهندس طلبه به صاحب سرور

۲۰ هزار تومن هم باقی مونده از پول دریافت شده که ماه بعدی برای هزینه سرور ارسال میشه!

دیگه امری نیست!

التماس دعا

یا علی مددی

مهندس طلبه

۹۱/۰۶/۱۵

      مطالب مرتبط

درباره نویسنده:

من متولد شهر مقدس تهرانم! پدرم پزشک و مادرم استاد دانشگاه هستند و خودم هم در مقطع کارشناسی رشته کامپیوتر(Computer) گرایش نرم افزار (Software) تحصیل کردم. بعد از اتمام لیسانس به عللی مسیر زندگیم عوض شد و تصمیم گرفتم دانشگاه رها کنم و دیگه ادامه تحصیل ندم و بیام حوزه...

۵۲ دیدگاه + فرستادن دیدگاه

  • کلیپ زیبای شبکه نصر از سخنان مالکوم ایکس رهبر سیاه پوستان امریکا
    بهمراه زیر نویس فارسی
    http://www.nasrtv.com/modules/video/singlefile.php?lid=7002

  • سلام علیکم
    مطلبتون جالب بود.
    چه جالب هنوز کسانی بی ادعا مانند همان دوست بزرگوار که مبلغ آپلود سنتر را پرداخته اند پیدا میشن.

    • سلام علیکم
      ممنون
      بله!توی این دوره زمونه ادم با کسایی برخورد میکنه که حقیقتا پیرو حقیقی مولای بی ادعایشان علی علیه السلام هستند.
      و بعد از این برخورد جزو شرمندگی برای خودمون چیزی باقی نمیمونه!
      یا علی مددی

  • – امام صادق علیه السلام فرمود:

    سه چیز محبت می آورد : قـرض دادن ، فـروتنـى و بخشـش.

    سه چیز دشمنـى مـى آورد : دو رویـى ، ستـم و خـودبینـى .

    شهادت مظلومانه قرآن ناطق ، امام صادق علیه السلام تسلیت باد.

  • سلام
    خسته نباشی آقا سید جون
    من همونم که کم نظر میذاشتم! یه ذره حال و بالمون ریخت به هم ، همون نظرات کم هم دیگه نشد بیام بذارم
    آقا سید محتاج دعام
    راستی مشتاقانه منتظر ادامشم

    • سلام مهدی جان
      لطف کردی ایندفعه نظر گذاشتی!مرام کشمون کردی!هر وقت دوستان نظر میذارن شرمندمون میکنند!
      ان شاالله ماشاالله که حالتون همیشه رو به راه باشه!
      راستی این مطلب دیگه ادامه نداره!داستان در کمال ناباوری باید تموم میشد!
      یا علی مددی

  • سلام من صفحه گوشی موبایلم را بعد مدتها کلنجار که چه عکسی قشنگه عکس رهبر قراردادم اما دربعضی جمعها عکس روی صفحه را عکس دیگری مثل عکس گل ومنظره و..میگذاشتم تا راحتر باشم اما دیروز به نظرم کتاب حماسه حسینی را رورق مزدم که میخوندم که چیزی به این مظمون نوشته بود که چه زیباست به طرفداری از امام خود مورد طعن قرار گیری وحالا دیگه همه جا درهمه محیط ها این عکس رو قرار خواهم داد با افتخار انشاالله

    • سلام
      یادش بخیر!زمان دانشگاه روی تمام کتاب های دانشگام و دفترام یه عکس بزرگ و تابیل از راه بر میزدم!
      یا علی مددی

  • خسته نباشید مهندس طلبه!! از شهر مقدس تهران !!زیر سایه الطاف کریمه پایدار باشید به قول تکه کلام شهید بابایی (همشهری ما) نخسته بالام جان

    • سلامت باشی م ح م د!
      خیلی ممنون!شما هم زیر سایه آقا امام زمان عج مستدام باشید
      یا علی مددی

  • سلام

    سیّد جان موفق باشی
    —————————————

    … !

    • سلام
      سلامت باشی ارمان جان
      —————————————

      … !
      یا علی مددی

  • سلام جالب بود

  • وقتی نظر دوستمون رو خوندم شیفته شدم بقیه مطلبو نیز بخونم خداییش خیلی زیبا بود ان شالله که واقعی باشه

    یاعلی

    • خوشحالم که براتون جالب بود!
      یا علی مددی

  • سلام خیلی وبلاگ خوبی دارین و مطلبتون رو هم نصفه خوندم ولی خوب بود اگه مایل به تبادل لینک بودی خبرم کن

    یاعلی مدد

  • پایگاه اطلاع رسانی اهل بیت علیهم السلام
    این وبلاگ در راستای شناخت اهل بیت علیهم السلام بالاخص قطب عالم امکان حضرت بقیه الله الاعظم عجل الله تعالی فرجه الشریف فعالیت می کند

  • جای بسی افتخاره که همچین همیار خوبی دارین.البته من شنیده ودیده بودم که خدا هوای طلبه ها رو داره و همسران بسیار خوبی قسمتشون میکنه.در ضمن بعد از خوندن مطلب اشک تو چشمهام جمع شد.خیلی زیبا بود بی تعارف.جهاد اکبر۱حرف خیلی بزرگیه

    • بله!خداروشکر خداوند متعال خوب هوای طلبه ها رو دارند!
      تشکر
      یا علی مددی

  • سلام
    به نطر این بنده حقیر طلبه ها باید در تمام ابعاد الگو باشند مخصوصا در همسرداری که خیلی ویژه است انصافا زندگیتون خیلی قشنگه امیدوارم همیشه این صفا و صمیمیت پایدار باشه و ما هم بتونیم تمام دستورات دینی رو در زندگیمون پیاده کنیم شما ما رو دعا بفرمایید

    • سلام
      البته این یک داستان بود!معلوم نیست واقعی باشه!شاید باشه شایدم نباشه!کی میدونه جز خدا!
      یا علی مددی

  • سلام! از نماز جماعت با همیار خیلی لذت بردم. چقدر خوبه که این کار توی خونه ها یه سنت بشه! چند تا حُسن مهم هم داره . یکی اینکه پیشنماز باید سعی کنه از نظر همسرش عادل باشه، پس باید حسابی حواسشو جمع کنه چون همیار همیشه در زندگی کنارشه! ثانیا اینکه همیار اونو به عنوان پیشنماز قبول داشته باشه خودش کلی باعث افتخاره و به نوعی حس اعتماد، اطاعت و احترام از روی اعتقاد رو در همیار نشون میده! ثوابش که دیگه بماند!
    راستی این سبک نوشتن تون هم بسیار زیباست.
    ضمنا فکر نمیکنم مادر محترم طلبه چنین تصوری رو از فرستادن فرزندش برای کسب علم و تبلیغ داشته باشه! چون قطعا چنین مادری ثمره دادن رو در همین کار دیده!

    • سلام سیدجان
      بله متاسفانه!ان شاالله ماشاالله که ما به کرسی های دانشگاه دل نبندیم!به هیچ چیز دل نبندیم!
      یا علی مددی

  • سلام عزیز دل انگیز
    من طلبه نیستم ولی لحظه لحظه یادداشت یا داستان شمارو درک می کنم
    من دیدم کسانی رو که به خاطر اینکه اینطور ازمایش نشن لباس مقدس پیغمبر رو کنار گذاشتمن و به یک کرسی در دانشگاه بسنده کردند!!!!
    التماس دعا

    • سلام سیدجان
      بله متاسفانه!ان شاالله ماشاالله که ما به کرسی های دانشگاه دل نبندیم!به هیچ چیز دل نبندیم!
      یا علی مددی

  • فقط به خاطر تو
    پیرمرد در بستر مرگ بود. در لحظات دردناک مرگ، ناگهان بوی عطر شکلات مورد علاقه اش از طبقه پایین به مشامش رسید. او تمام قدرت باقی مانده اش را جمع کرد و از جایش بلند شد.
    آهسته آهسته از اتاقش خارج شد و با هزار مکافات خود را به پایین پله ها رساند و نفس نفس زنان به در آشپزخانه رسید.
    او روی میز ظرفی حاوی صدها تکه شکلات محبوب خود را دید و با خود فکر کرد یا در بهشت است و یا اینکه همسر وفادارش آخرین کاری که ثابت کند چقدر شیفته و شیدای اوست را انجام داده است. آخرین تلاش خود را نیز به کار بست و خودش را به روی میز انداخت و یک تکه از شکلات ها را در دهانش گذاشت و با طعم خوش آن احساس کرد جانی دوباره گرفته است.
    مجدداً دست لرزان خود را به سمت ظرف برد که ناگهان همسرش با قاشق روی دست او زد و گفت: دست نزن، آنها را برای مراسم عزاداری درست کرده ام!

    • سلام سید جان
      جالب بود!دستت درد نکنه!
      یا علی مددی

  • سلام
    بعد مدتها،عجب دوران و روزگاری برای من گذشت.
    به یاد بروبچ مهندس طلبه ای بودم و نایب و الزیاره
    بعدش با تمام انرژی خواستیم کارمون رو تو دانشگاه شروع کنیم که کلی آوار رو سرمون ریخت و نابود شدیم و خسته(بسیجی هیچ وقت خسته نمیشه؟!)
    خلاصه اون بلاهایی که گفتی تو داستان اتفاق افتاده،از طرف خودی نبود.
    مشکلات و اتفاقات من از طرف خودی نابودم کرده.
    از دست خودی کشیدن سخته و شاید با لبخند و رضا تموم نشه…
    برام دعا کنید
    و برای کسی که منو چند ماه پیش به این سایت هدایت کرد
    اجرتون با شهدا و امام زمان

    • سلام مهندس جون!
      خیلی خوب مشکلتون رو ملتفت نشدم!ولی به حق شهدا هرچه زودتر مرتفع بشه!
      حقیر هم از دعای خیرت فراموش نکن
      یا علی مددی

  • هوالحق. سلام علیکم.خواهش میکنم ,کاری نکردم , دشمنتون شرمنده. ببخشید یه پیشنهاد میکنم ,هم به شما هم به دیگر هموطنان گرامی که اینجا می آیند و نظر میدهند.یه نگاه هم به سایت صراط نیوز بیندازند و در رابطه با خبرهایی که در اونجا قرار میدهند نظر بدهند. به ویژه در ابطه با خبرهایی که یه جورایی با دین اسلام و قوانین اسلام مربوط میشه. با سپاس فراوان از شما .یا علی .

    • سلام
      پیشنهاد خوبیه!من گاهی اوقات صراط نیوز سر میزنم!
      یا علی مددی

  • سلام
    آقا خیلی دیگه جو دادی !!!
    یه سفر به تهران که دیگه این همه دردسر و سختی نداره .
    و من الله توفیق .

    • سلام داش سید!
      یادش بخیر یه طلبه که توی تهران معمم بود پرسیدن توی تهران تبلیغ هم میکنی؟
      گفت:همین که با این لباس جرات میرم توی مردم بزرگترین تبلیغه!
      راستی خوب توی مروی جا خوش کردی!میبینم حوزه خوب بهت ساخته و مارو خوب فراموش کردی؟!
      یا علی مدی

  • داستان خیلی رومانتیک و عاشقانه بود. طلبه رو خیلی مظلوم و عاشق و مستاصل و … نشون میداد اما سرانجام لو دادید می خواسته براه تهران خونه مادر گرامی خانومشو نبرده

    • ممنون
      اره!واسه صله رحم رفته بود تهران!ولی دلیل اینکه همسرش رو نبرده بود سختی سفر بود و تمسخر و اذیت مردم به طلبه !
      یا علی مددی

  • از دستت ناراحتم
    چون من اصلا منظورم این نبود که هزینه رو به خاطر تو یا من داده میدونم بخاطر خدا داه بعدشم اگه گفتم میخوام باهاش دوست شم چون خدایی بود کارش من از رفقای خدایی خوشم میاد
    دیگه هم نمیدم بری باهاش دور بزنی
    اوووووووووووووف غمگین

    • بابا اوووووووووووووفی به دل نگیر شوخی کردم!
      یا علی مددی

  • سلام مهندس جونی
    این سبک نوشتن هم قشنگ بود
    راستی برا فیلم یاب یه کم تبلیغ کن
    بگو برو بچ بیان بازدید

    • سلام داش جسد
      ممنون!
      راستش قبل از تبلیغ میخوام یه سری نکات برای نوشتن به اعضا بگم که اشکال دیروزی که یکی از دوستان به وجود اورد دوباره تکرار نشه
      بعدش یکی دوتا مطلب دیگه هم ارسال بشه.بعدش یه تبلیغ درست و حسابی میکنیم ان شاالله ماشاالله
      یا علی مددی

  • سلام ای رفیق رفقای خدا!
    مطلب نازی بودی.
    با همین فرمون برو جلو که داری درست میری نشون به اون نشون که…. همین دیگه معلومه دیگه!
    به اون وبلاگ فیلمیایی هم نظری کن شما که رفقای خوب خوب داری
    یا حق

    • سلام داش محمد!
      ممنون!خداروشکر خوشت اومد
      فرمون رو کج نمیکنم و همین جوری مستقیم میرم!
      وبلاگ فیلم یاب هم تا یکی دو هفته ان شاالله ماشاالله اعلامش رو رسمی میکنیم
      یا علی مددی

  • سلام
    خوبه ها این دور و زمونه کسی به کسی در راه خدا ۵۰۰ تومن هم نمیده اونم واسه چی آپلود من میخوام باهاش دوست شم کیه کیه بگید چه با مرامه

    • سلام اوووووووووووووف جون
      این دوست بزرگوار نه واسه من این پول رو دادن نه تو!نه هیج کس دیگه!
      قطعا نیتشون خدا بوده !
      پس تعجبی نداره!پس بهتره اوووووووووووووف جون بری با خدا دوست بشی تا حسابی پول دار بشی!وقتی پولدار شدی سهم منم یادت نره!رد کن بیاد!
      یا علی مددی

  • سلام اخوی
    تبریک میگم.یه سوالی برام پیشومده.
    اگه یه نفر خدای نکرده توی این آپلود سنتر شما عکس های مخالف با موازین اخلاقی آپلود کنه،برای شما مشکلی پیش نمیاد؟(منظورم اینه که گناهش گردنه خودشه یا…)
    متفاوت نوشته بودی آخه همیشه یه ذره طنز هم قاطیش میکردی ولی کیفور شدیم!
    “یا علی”

    • سلام اخوی!
      خدا روشکر آپلود سنتر مهندس طلبه دارای پلیس مجازی هست!هر کی عکس های بد بد بذاره آقا پلیسه جیزش میکنه!
      گفتم یه بار یه جور دیگه بنویسم ببینم چجور میشه!
      یا علی مددی

  • هوالحق .سلام به شما برادر دینی. سپاس به خاطر این نوشته بسیار زیبا. پر بود از مطالب مهم و ریز که تو زندگی های الان کمرنگ شده. خیلی از این کلمه هم یار خوشم آمد .پر از احساس واقعی و عاشقانه دو انسان که مسیر پر تلاطم زندگی را میخواهند در کنار هم با پاکی تمام طی کنند. الحمدلله که آپلود سنتر شما هم بانی خیر پیدا کرد .ان شاءالله پروردگار متعال اجری عظیم به ایشان عطا کند. خیلی خوب شد گفتید چون من نذر کرده بودم. حالا باید بپردازمش.یا علی .الله -جل جلاله -نگهدارتان.

    • هوالحق
      ممنون و تشکر بسیار ویژه بابت نذرتون!شرمندمون کردید اساسی!
      التماس دعا
      یا علی مددی

فرستادن دیدگاه

برای افزودن شکلک کلیک کنید

SmileBig SmileGrinLaughFrownBig FrownCryNeutralWinkKissRazzChicCoolAngryReally AngryConfusedQuestionThinkingPainShockYesNoLOLSillyBeautyLashesCuteShyBlushKissedIn LoveDroolGiggleSnickerHeh!SmirkWiltWeepIDKStruggleSide FrownDazedHypnotizedSweatEek!Roll EyesSarcasmDisdainSmugMoney MouthFoot in MouthShut MouthQuietShameBeat UpMeanEvil GrinGrit TeethShoutPissed OffReally PissedMad RazzDrunken RazzSickYawnSleepyDanceClapJumpHandshakeHigh FiveHug LeftHug RightKiss BlowKissingByeGo AwayCall MeOn the PhoneSecretMeetingWavingStopTime OutTalk to the HandLoserLyingDOH!Fingers CrossedWaitingSuspenseTremblePrayWorshipStarvingEatVictoryCurseAlienAngelClownCowboyCyclopsDevilDoctorFemale FighterMale FighterMohawkMusicNerdPartyPirateSkywalkerSnowmanSoldierVampireZombie KillerGhostSkeletonBunnyCatCat 2ChickChickenChicken 2CowCow 2DogDog 2DuckGoatHippoKoalaLionMonkeyMonkey 2MousePandaPigPig 2SheepSheep 2ReindeerSnailTigerTurtleBeerDrinkLiquorCoffeeCakePizzaWatermelonBowlPlateCanFemaleMaleHeartBroken HeartRoseDead RosePeaceYin YangUS FlagMoonStarSunCloudyRainThunderUmbrellaRainbowMusic NoteAirplaneCarIslandAnnouncebrbMailCellPhoneCameraFilmTVClockLampSearchCoinsComputerConsolePresentSoccerCloverPumpkinBombHammerKnifeHandcuffsPillPoopCigarette